☀️ داستان دختر شگفت انگیز
☀️ قسمت ۳۱
🌸 شیعه فاطمه گفت :
🍎 شما عتید و رقیب رو می بینید ؟!
🌸 علامه حسن زاده گفتند :
🕌 بله دخترم ، می بینم
🌸 زهرا خانم گفت :
🇮🇷 عتید و رقیب دیگه کی اند ؟!
🌸 علامه فرمودند :
🕌 دو فرشته نگهبان هستند
🕌 که در شانه راست و چپ انسان ها
🕌 قرار دارند .
🌸 شیعه فاطمه ،
🌸 به صورت ذهنی و بدون کلام
🌸 با عتید صحبت کرد :
🍎 شما چرا دارید برای آقای حسن زاده ،
🍎 ثواب می نویسید ؟!
🍎 ایشون که کاری نمی کنند ؟!
🌸 فرشته عتید گفت :
🌟 به چند دلیل ؛
🌟 ایشان هم عالم هستند هم معلم .
🌟 هم با وضو هستند
🌟 و هم در حال ذکر گفتن .
🌟 هم به خاطر علمی که در سینه دارند
🌟 ثواب می برند
🌟 و هم به خاطر علمی که نشر می دهند
🌟 و به دیگران می آموزند .
🌟 و چون همیشه با وضو هستند ،
🌟 و هر لحظه به یاد خدا هستند ،
🌟 ثواب می برند .
🌟 تا زمانی که وضوی ایشان ،
🌟 باطل نشده ،
🌟 برایشان ثواب می نویسیم .
🌟 و همچنین تا زمانی که
🌟 به یاد خدا هستند ،
🌟 باز برایشان ثواب می نویسیم .
🌟 جالب اینه که بدونی ؛
🌟 ایشان حتی در حال گفتگو ،
🌟 یا غذا خوردن ،
🌟 و یا در حال مطالعه یا خوابیدن ،
🌟 همیشه خدا را یاد می کنند
🌟 و دائماً ذکر خدا را می گویند .
☀️ ادامه دارد ... ☀️
📚
@dastan_o_roman
🇮🇷
@amoomolla
#داستان_بلند #دختر_شگفت_انگیز