کانال 📚داستان یا پند📚
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🌺 💞🌷💞🌷💞🌷💞🌷💞🌷 📚 #داسـتان_یا_پنـد 📚 ﴿عشق پاک﴾ 🔖قسمت ۴۹ و ۵۰ _بفرمایید داخل اقامحسن _شما بفرمای
📖﷽⃟჻ᭂ࿐☆🌺 💞🌷💞🌷💞🌷💞🌷💞🌷 📚 📚 ﴿عشق پاک﴾ 🔖قسمت ۵۱ و ۵۲ _خب زهرا جون، خواهر اگه اجازه بدید امشب انگشتر نشونو دست حسنا خانمم بکنم! _بفرمایید مبارک باشه خاله سمتم اومد و توی جا انگشتری زیبایی گذاشته بود جلو اومد و انگشترو دستم کرد بعد از اینکه رفت توی انگشتم همه صلوات فرستادن. مامان و خاله بوسم کردن و تبریک گفتن _ببینم انگشترتو اجی! انگشترمو طرف فاطمه گرفتم _وای خیلی قشنگه مبارکت باشه عزیزم! _ممنون عزیزدلم انشاالله روزی خودت! همهمه ای به پا شد هرکی داشت در مورد یه چیزی صحبت میکرد فقط من و اقامحسن ساکت بودیم و با لبخند بقیه رو نگاه میکردیم. که محسن این سکوتو شکست _مبارکتون باشه _ممنون حسن اقا ایستاد و گفت: _خب دیگه بیشتر از این زحمت نمیدیم دستتون درد نکنه. مبارک باشه خاله هم کنار حسن اقا ایستاد _حسین اقا اگه میشه فردا بیایم حسنا خانمو ببریم خرید عقد چون دیگه وقت نداریم همین فردا فقط وقته! _بفرمایید اشکالی نداره خاله رو به من کرد و گفت: _پس عزیز دلم فردا ساعت شش صبح اماده باش از ساعتی که خاله گفت مغزم سوت کشید اخه شش صبح که خیلی زوده. اما خب من از ذوقی که برای فردا دارم فکر نکنم اصلا خوابم ببره! خداحافظی کردیم و اومدیم تو علی که همون سر شب از بس خسته بود خوابش برد گوشه پذیرایی بغلش کردم و رفتم بالا روی تختش گذاشتمش. چادرمو درآوردم و اومدم پایین. _مامان الان میام ظرفا رو میشورم +نه عزیزم تو برو بخواب که فردا خسته نباشی فاطمه هست کمکم! _چشم شبتون بخیر +شب بخیر عزیزم رفتم توی اتاقم و روی تخت دراز کشیدم کلی فکر و خیال بعد از عقدمون اومد سراغم بدترین فکری هم که میکردم این بود‌ که چهل روز بیشتر بعد عقدم نمیتونستم کنار محسن باشم..‌. اما خب خودم همه شرایطشو قبول کردم و قول دادم با همشون کنار بیام...انقدر فکر و خیال کردم که فاطمه اومد توی اتاق _بیداری هنوز؟ +اوم خوابم نمیبره _اخی بچم فکرش درگیره! هر دو خندیدیم _خب حالا که خوابت نمیبره منم خوابم نمیاد! بیا باهم حرف بزنیم +باشه حرف بزنیم! _خب حسنا یه چیزی بگم! +اره بگو _اون روز بود که من توی اتاق مامان بودم و گریه میکردم! +خب _تلفن خونمون که زنگ خورد مامان فرداش بهم گفت که مامان همون اقا سید علی بوده. +اه بازم زنگ زده مگه مامان نگفت نامزد دارم من! _نه ایندفعه برا تو زنگ نزد +پس برا کی زنگ زد؟ _برا من! +تو؟ _اره +خب حالا میخوای چیکار کنی؟ ... ﴿أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج﴾ برای سلامتی امام زمان و نائبش صلوات @Dastanyapand 📚⃟✍🏻჻ᭂ࿐☆🌺