*از امروز می دونم که...* هر چی تا حالا اذان و اقامه گفتم یه طرف، این که فهمیدم با الله اکبر گفتن حجاب های بین من و آن عظیم متعال برداشته می شود یک طرف.... حالا دیگه هر الله اکبر را با توجه بیشتری میگم... حالا اذان و زمزمه کردنش شد شیرین ترین شعر عاشقانه...💖 انگار خدا با هر اعلام اذان می گوید بیااااا...تو مال منی... 😍 از لابلای نگرانی ها و اضطراب ها و سردرگمی های دنیای مادی...با هرنماز دست نوازشی بر سرم میکشد که نگران نباش...این گرفتاری ها همه موقته...تموم میشه و میای پیش خودم... یاد مربی های کشتی افتادم که با حوله، عرق کشتی گیر رو میگیرند و بادش می زنند و فن های پیروزی رو بهش گوشزد میکنند، بعدشم دستی به پشتش میزنند و دوباره راهیش می کنند به تشک کشتی ..و چقدر خوب که هر چندساعت یکبار بعد از امتحانی چندساعته اعلان عمومی میکند و آغوش مهربانش را میگشاید تا به حال ِ دلمان برسد...درددلمان را می شنود و واجب کرد که فنون پیروزی را با هر نماز تکرار کنیم: ♦️الله باید اکبر باشد نه پول و زیبایی و پست و... ♦️از غیر او نباید بترسم...شیفته کسی یا چیزی در آن حد نباشم که او را زیر پا بگذارم که لااله الا الله... ♦️ اگر خطایی کرده ام میگذرد که او رحمن رحیم است. ♦️سردرگمی ام را با نشان دادن راهِ روشن پایان می بخشد...که خودش در سوره حمد واجب کرد که در هر نماز دوبار راه را از خودش بخواهم...و ما راه سعادت را با تک تک عبارات نمازمان پیدا کنیم و نگران نباشیم... که....... چه حجم محبت و احترامی به منِ ضعیفِ مسکینِ خطاکار و من چقددددددر شرمنده ام که توی صمد انقدددددرررر، *من* ، خودِ خود *من* را دوست داری بی هیچ نیازی ... @hobbenamaz