┈••✾•🔅 /قسمت ۷۹ 🔅•✾••┈ 🔸به وی گوشزد کردم: آنچه در مدینه است، به مهلت نیاز دارند و آنچه مربوط به بیرون مدینه باشد، تا رسیدن فرمانت مهلت دارند. خداوند نیز از دل تو آگاه است و تغییر حال و بازگشت و توبه تو را مشاهده می‌کند. هم اکنون تمامی شهرها تو کرده‌اند و این نگرانی را دارم که از مردم وارد مدینه شوند. سپس تو از من درخواست کنی که با آن‌ها نیز ملاقات کنم و بین و واسطه شوم و من نتوانم به درخواست تو پاسخ مثبت دهم و تو هم عذر مرا نپذیری. از سوی دیگر، مردم ناراضی بصره وارد مدینه شوند و تو از من درخواست کنی که با آن‌ها نیز سخن بگویم و بین تو و آنان وساطت کنم و چون من توان صحبت کردن با آنان را ندارم، تو فکر کنی که من حق خویشاوندی را درباره تو رعایت نکرده‌ام و حق تو را زیر پا گذاشته‌ام. به مسجد آمد و خواند و به خویش و توبه خود را اعلام کرد. ☀️مروان؛ مانع اصلاحات عثمان پس از در مسجد مدینه، وی را کرد و او را به پس گرفتن سخنانش وادار ساخت و از قول عثمان به مردم اعلام کرد که خلیفه به هیچ یک از درخواست‌های معترضان توجهی نخواهد کرد. 🔸با شنیدن این خبر، خشمناک به دیدار عثمان رفتم و به او گفتم: ، آیا تاثیرپذیری از مروان بس نیست؟! بلی، مروان تو را رها نخواهد کرد، تا زمانی که از دین خارجت کند و عقلت را برباید. او می‌خواهد تو را همانند شتری که در کاروان به پشت سر شتران دیگر بسته شده است. به هر ستمی که می‌خواهد بکشد. به خدا سوگند که مروان نه در دین خود بصیرتی دارد و نه در کار خویش اندیشه درستی به کار می‌بندد. 🔸به خدا سوگند، به روشنی می‌بینم که تو را در چنان ورطه هلاکتی بیندازد که امکان بیرون آمدن از آن نباشد. اما من، پس از این دیگر نزد تو نخواهم آمد و از من عتابی نخواهی شنید که به خدا سوگند، شرف و اعتبار خویش را از بین برده و اختیارات را از کف داده‌ای. 🔸بعد از بازگشت از جلسه با عثمان، به یکی از دوستانم گفتم: پناه برخدا! از دست مسلمانان، اگر در خانه‌ام بنشینم! می‌گوید مرا رها کرده‌ای و حق خویشاوندی را رعایت نمی‌کنی و اگر سخنی بگویم و راهنمایی‌اش کنم، بلافاصله مروان وارد می‌شود و او را بازیچه دست خود می‌سازد و به هر سویی که بخواهد می‌کشد؛ درحالی که سن و سالی از وی گذشته است و افتخار هم صحبتی با رسول خدا(ص) را داشته است. دو شب بعد، عثمان به دیار من آمد و قول داد این بار به وعده‌هایش عمل کرده و به هیچوجه خلف وعده نکند. 🔸به او گفتم: چگونه خلف وعده نمی‌کنی؛ حال آنکه آن سخنان را بر منبر رسول خدا(ص) بر زبان آوردی و تعهدها دادی، ولی هنگامی که به منزل رفتی، مروان بیرون آمد و به مسمانان اهانت کرد و به آنان ناسزا گفت و باعث رنجش آنان شد؟! دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist