eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
785 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ به نوشته جهان‌نیوز، در ادامه مي‌گويد: « مرا كه مي‌ديد مي‌گفت و و از ... بارها به من گفت كه شما ( ) از بدتريد.» . پ. ن : سازمان مجاهدین انقلاب در سالهای اول پیروزی انقلاب شکل گرفت و جالب است بدانید و اوائل، عضو این سازمان بودند... در سال 61 اعضای چپ این سازمان همچون و استعفا می‌دهند و سازمان در سال 65 منحل می‌شود ولی در سال 70 همین جدا شده با اضافه کردن نام ایران، سازمانی جدید پایه‌گذاری کردند و در ایران را زیر چتر حمایتی خود گرفتند... البته با ظاهری موجه و اسلامی و مردم فریبانه.... این جریان را به نام می‌شناسید... . منبع: پدرفتنه دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت بیستم🔅•✾••┈ ☀️بشارتی از رسول خدا پس از فتح قلعهء خیبر به حضور رسول خدا رسیدم. آن حضرت با گرمی از من استقبال کردند و فرمودند: «ای علی می‌ترسم که امتم همانند که درباره عیسی و گفتند، درباره تو چنان سخنانی بر زبان آورند، وگرنه امروز مطالبی را درباره تو می‌گفتم که پس از آن بر هر جمعی گذر کنی، و تو را برای و برگیرند! اما به همین مقدار بسنده می‌کنم که تو از من هستی و من از تو هستم، تو من هستی و من وارث تو هستم، تو برای من همانند برای هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نخواهد بود. 📍تعهدات مرا تو بر عهده می‌گیری. جنگ و مبارزه‌ی تو مطابق و هماهنگ با سنت و روش من خواهد بود. در آخرت نزدیک‌ترین فرد به من هستی و در آن روز اولین کسی خواهی بود که در کنار با من ملاقات می کنی . تو در سیراب کردن مومنان از حوض کوثر ، جانشین و خلیفه ی من خواهی بود . منافقان را از اطراف آن حوض دور خواهی کردو تو اولین فرد از امت من هستی که همراه من وارد بهشت خواهی شد. در آن روز، بر منبرهایی از نور خواهند ایستاد و از خواهند نوشید و سیراب خواهند شد و با چهره‌های غرق در نور حلقه خواهند زد. من نیز در آن روز، شیعیان تو را خواهم کرد. آنها من در خواهند بود. اما دشمنان تو، در آن روز از شدت تشنگی بی‌تاب و روسیاه و گرفتار خواهند بود! ای علی، کسانی که به نبرد با تو برخیزند، در حقیقت با من در نبرد هستند و کسانی که تسلیم امر تو باشند، در مقابل من تسلیم هستند. تو در آشکار همانند من رفتار می‌کنی و رازهای درون سینه من است. تو و . فرزندان تو فرزندان من هستند؛ زیرا از و از است. همیشه و پیوسته، حق همراه تو و بر زبان تو جاری است . آنچه می‌گویی حق است که اعماق دل تو را فراگرفته و پیوسته در مقابل دیدگان تو قرار دارد. ایمان با گوشت و خون تو آمیخته شده است، همانگونه که با گوشت و خون من مخلوط شده است. خداوند به من دستور داده است به تو دهم که و و در خواهید بود و دشمنان تو در آتش خواهند بود. ای علی، کسانی که بغض و دشمنی تو را در دل دارند، به حوض کوثر راه نخواهند یافت و دوستداران تو از حوض کوثر محروم نخواهند شد. با شنیدن این بشارت‌ها مژده‌ها، پیشانی بر خاک گذاشتم و سجده شکر به جا آوردم و خدا را سپاس گفتم که نعمت اسلام و قرآن را به من ارزانی کرده و مرا نزد خاتم پیامبران و سید رسولان این چنین محبوب قرار داده است. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۲۴ 🔅•✾••┈ گفتم: ای رسول خدا، شما بفرمایید که سخن شما نیکوتر است. پیامبر(ص) فرمودند: ای ابوالحسن، من که از تو جدا شدم گرسنه بودم، ولی درد گرسنگی را از تو پنهان کردم. وقتی وارد خانه عایشه شدم، هرچه منتظر ماندم، از غذا خبری نشد و معلوم شد اوهم چیزی برای پذیرایی از من ندارد! دست به دعا برداشتم و از خدا طلب غذا کردم. جبرئیل حاضر شد و این مرغ را برای من هدیه آورد و گفت: خداوند متعال به من وحی کرده این مرغ را که از بهترین غذاهای بهشت است، نزد شما آورم. من شکر خدا را به جای آوردم و دعا کردم: پروردگارا، بنده‌ای را که علاقمند به توست و من را نیز دوست دارد تا در خوردن این غذا با من همراهی کند. پس از این دعا قدری صبر کردم، ولی کسی نیامد! در مرتبهء دوم دعا کردم، این بار صدای کوبیدن در خانه بلند شد. به عایشه گفتم: در را باز کن تا میهمان وارد شود. اکنون خدا را شکر می‌کنم که اجابت دعای من، تو بودی. زیرا خدا تائید کرد که تو خدا و رسولش هستی. شروع کن علی جان. پس از آنکه غذا را با رسول خدا(ص) خوردم، به من فرمودند: علی جان اکنون تو تعریف کن چرا دیر آمدی. عرض کردم: ای رسول خدا، از شما که جدا شدم به منزل رفتم، با فاطمه و حسن و حسین ساعتی را سپری کردم. سپس برخاستم تا به حضور شما برسم. آمدم و در زدم، عایشه گفت که شما خوابیده‌اید. از همان راهی که آمده بودم چند قدمی بازگشتم. ولی با خود گفتم: چطور می‌شود رسول خدا در این موقع خواب باشد؟ برای همین بازگشتم و باز در خانه را زدم؛ اما عایشه گفت: پیامبر مشغول کاری است. من با شرمندگی باز گشتم؛ اما احساس کردم که قلبم گرفته است و بی‌طاقت شده‌ام. بار سوم بازگشتم و در را محکم‌تر کوبیدم که شما صدای آن را شنیدید و فرمودید: بیا داخل، علی. رسول خدا(ص) با شنیدن این مطالب فرمودند: خداوند مقدر کرده بود که تو در کنار من از این غذا بخوری. سپس پیامبر(ص) روی به عایشه کردند و پرسیدند: چرا این گونه رفتار کردی؟ او گفت ای رسول خدا، خیلی علاقه داشتم که پدرم برسد و همراه شما از این غذا بخورند! رسوا خدا(ص) فرمودند: این بار نیست که با . 🔺من از حس قلبی تو به علی آگاهم. 🔺سرانجام کار به جایی خواهند رسید که تو برای جنگ با او نیز اقدام خواهی کرد! با تعجب پرسید : ای رسول خدا، مگر ممکن است که با ؟! رسول خدا فرمودند: تو حتما و در این تو را و خواهند کرد. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۲۵ 🔅•✾••┈ ماجرای جنگ (عایشه) با در تاریخ باقی خواهد ماند و همه امت درباره آن سخن خواهند گفت. نشان و علامت این جنگ آن است که تو بر سوار خواهی شد که است. در مسیر این جنگ، با و حواب مواجه خواهی شد. تو در آن مکان به بازگشت اصرار می‌کنی و به شهادت خواهند داد که آن محل نیست. آنگاه به سوی شهری حرکت می‌کنید که اهل آن شهر اصحاب و یاران تو هستند. آن مکان دورترین شهرهاست از آسمان و نزدیک‌ترین شهر هاست به دریا. تو از آن جنگ با و باز میگردی. علی در آنروز تو را باجمعی از و به سوی وطن باز میگرداند. او خیرخواه توست و بیش از آنکه تو خیرخواه خود باشی او برای تو است. در آن حادثه، علی تو را نصیحت خواهد کرد که کاری نکن ارتباط همسری تو را بار سول خدا قطع کنم و در قیامت همسر پیامبر نباشی! آری، علی می‌تواند بعد از وفات من ارتباط همسری هر یک از همسرانم را با من پایان دهد و در روز قیامت نیز و جدایی خواهد بود! با شنیدن این سخنان گفت: ایکاش بیش از رسیدن آن روز بمیرم! پیامبر فرمودند: ، هیهات! . . . سوگند به خدایی که جان من در اختیار اوست، آنچه گفتم ؛ چنان که گویی من این ماجرا را با چشم خود می‌بینم. سپس رو به من کردند و فرمودند: علی جان، برخیز که وقت نماز ظهر رسیده است. برویم تا بلال اذان و اقامه بگوید . به مسجد رفتیم و بلال اذان و اقامه را گفت و نماز را به امامت رسول خدا خواندیم. ☀️مسدود شدن همه درها به جز درِ خانه‌ی من رسول خدا دست مرا گرفتند و فرمودند: موسی از خدا خواست که مسجد او به دست هارون تطهیر شود. من نیز از خدا خواسته‌ام که مسجد مرا به دست تو و نسل تو تطهیر کند. رسول خدا پس ازاین توضیح به سراغ فرستادند و دستور دادند که درِ خانه‌اش را که به مسجد باز می‌شود، مسدود کند.  او ابتدا کلمه به زبان آورد و سپس از دستور خدا اطاعت کرد و درِ منزل خویش را مسدود کرد. رسول خدا پس از وی، به سراغ و نیز فرستادند و دستور بستن درِ خانه‌ها را به آنها نیز ابلاغ کردند. پس از این اقدامات، رسول خدا به اصحاب خویش چنین توضیح دادند: من به میل و خواست خود ورودی خانه‌های شما را به مسجد نبستم و به خواست خودم اجازه باز بودن در خانه علی اصرار نکردم. این هر دو دستور از جانب خداوند بود. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۲۹ 🔅•✾••┈ ☀️شیعیان و یاران علی یک روز قبل از اینکه رسول خدا(ص) از دنیا بروند، را به گرفته بودم. آن حضرت آهسته به من فرمودند: علی جان، به این آیه قرآن و سخن خدا توجه کردی: ( آنان که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مردم هستند. ) آیا می‌دانی چه کسانی هستند؟ عرض کردم: خدا و رسولش بهتر می‌دادند. پیامبر(ص) فرمودند: مقصود از این افراد، و . وعده من با آنان است. در روز قیامت، روز سختی که از شدت هراس به زانو در می‌آیند، خداوند همه خلق را برای عرضه اعمالشان به پیشگاه خود فرا می‌خواند و آدمیان ناگزیر به حضور در آن خواهند بود، در آن شرایط سخت منادیان الهی و تو را فرا می‌خوانند و شما با چهره نورانی و غرق در سرور و شادی و بهره‌مند از کرامت‌های الهی پاسخ می‌دهید و بارگاه خداوند حاضر می‌شوید. رسول خدا(ص) در ادامه فرمودند: علی جان، به این آیه نیز توجه کن: (آنان که از اهل کتاب و مشرکان کافرشدند، در آتش جهنم جاودان خواهند بود و آنان بدترین مردم هستند.) مقصود از این افراد، یهود و بنی‌امیه و شیعیان و پیروان آن‌ها هستند که روز قیامت با بدبختی و در شدت گرسنگی و روسیاهی مبعوث می‌شوند. ☀️در آغوش من چشم از جهان فرو بست رسول خدا(ص) در حالی که سر برسینه من داشتند، جان به جان آفرین تسلیم کردند. ایشان در میان دستان من جان سپردند و من برای تبرک دست‌هایم را بر چهره‌اش کشیدم. مسئولیت غسل رسول خدا(ص) با من بود. با کمک ملائکه آن حضرت را غسل دادم. گویی در و دیوار با من هم ناله و هم نوا بودند! فرشتگان گروه گروه فرود می‌آمدند و اندکی بعد پرواز می‌کردند و باز می‌گشتند. گوش من پُر بود از صدای آهسته ملائکه که بر آن حضرت نماز می‌خواندند، تا آنگاه که او را به خاک سپردیم. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۵۴ 🔅•✾••┈ ☀️ مشورت درباره زینت‌ها و اموال کعبه به پیشنهاد کردند که خوب است برای تجهیز لشکر مسلمانان از استفاده کنی که بسیار زیاد شده‌است و کعبه به زینت نیازی ندارد. وی نیز از این پیشنهاد استقبال کرد و از من نظر خواست. با نظر او و توضیح دادم: هنگامی که رسول خدا(ص) نازل شد، اموال چهار قسم بود: 🔺اموال مسلمانان که پیامبر(ص) آن بر اساس سهم هریک از وارثان تقسیم کردند 🔺اموال عمومی و غنایم که رسول خدا(ص) آن را بین صاحبان حق تقسیم کردند 🔺خمس که خدا جایگاه مصرف آن را تعیین فرمود 🔺و صدقات که خداوند آن را در جایگاهی خاص قرار داد. اما زیورآلات و زینت‌های کعبه از اموالی بودند که خدا آن را بحال خود گذاشت؛ نه به دلیل اینکه آنها را فراموش کرده باشد و نه از این لحاظ که از چشم خدا پنهان مانده باشد. تو نیز آنها را بحال خود واگذار، همانگونه که خدا و رسولش آنها را بحال خود رها کردند. 🔹عمر گفت: ، همگی می‌شدیم! پس از فکر استفاده از زیورآلات کعبه بیرون آمد. ☀️مشورت با من در تقسیم باغ‌های کوفه خلیفه دوم با اصحاب رسول خدا(ص) در زمینه باغستان‌های کوفه مشورت کرد. جمعی درخواست کردند که آنها را میان اصحاب رسول خدا(ص) تقسیم کند. خلیفه در این زمینه نظر مرا جویا شد. به او گفتم: اگر امروز آنها را تقسیم کنی، برای کسانی که بعد از ما خواهند آمد چیزی باقی نمی‌ماند؛ پس بهتر است آن باغها را به دست افراد بسپاری تا در آنها کار کنند تا هم نسل موجود از منافع آنها بهره‌مند شوند و هم آیندگان از آنها بهره ببرند. 🔹عمر گفت: خدا توفیقت دهد! نظر درست همین است. ☀️مشورت درباره اموال باقیمانده در بیت‌المال روزی خلیفه دوم از مردم پرسید: نظر شما درباره که بعد از تقسیم بیت‌المال پیش ما می‌ماند چیست؟ کسانی به او گفته بودند: ای امیرمومنان، مسئولیت خلافت موجب شده است که فرصت رسیدگی به و و خود را نداشته باشی؛ از این روی هر آنچه از بیت‌المال باقی می‌ماند، برای تو باشد. 🔹او نظر مرا پرسید، گفتم: دیگران به تو پاسخ دادند. اما اصرار کرد که من نظرم را صریح بگویم. گفتم: چرا در چیزی که یقین داری، تردید راه می‌دهی؟ عمر از سخن من ناراحت شد و گفت: باید ادعای خود را ثابت کنی. گفتم: آری،  به خدا سوگند، از عهده آنچه گفتم بر می‌آیم. آیا بیادداری که رسول خدا(ص) تو را به ماموریتی فرستادند و در آن ماموریت بین و مشکلی پیش آمد و تو خواستی به رسول خدا شکایت کنی! با هم خدمت رسول خدا(ص) رفتیم؛ ولی احساس کردیم که ایشان ناخشنود است؛ برای همین بازگو کردن مطلب خودداری کردیم و بازگشتیم. فردای آن روز دوباره به حضور رسول خدا(ص) رسیدیم و حضرت را خوشحال و گشاده‌روی یافتیم و تو مناسب دیدی که مطلبت را با آن حضرت در میان بگذاری و گذاشتی و پاسخ خود را شنیدی؟ دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۷۸ 🔅•✾••┈ ☀️نمایندگی مردم معترض ☀️گفت و گو با عثمان برای اجابت درخواس
┈••✾•🔅 /قسمت ۷۹ 🔅•✾••┈ 🔸به وی گوشزد کردم: آنچه در مدینه است، به مهلت نیاز دارند و آنچه مربوط به بیرون مدینه باشد، تا رسیدن فرمانت مهلت دارند. خداوند نیز از دل تو آگاه است و تغییر حال و بازگشت و توبه تو را مشاهده می‌کند. هم اکنون تمامی شهرها تو کرده‌اند و این نگرانی را دارم که از مردم وارد مدینه شوند. سپس تو از من درخواست کنی که با آن‌ها نیز ملاقات کنم و بین و واسطه شوم و من نتوانم به درخواست تو پاسخ مثبت دهم و تو هم عذر مرا نپذیری. از سوی دیگر، مردم ناراضی بصره وارد مدینه شوند و تو از من درخواست کنی که با آن‌ها نیز سخن بگویم و بین تو و آنان وساطت کنم و چون من توان صحبت کردن با آنان را ندارم، تو فکر کنی که من حق خویشاوندی را درباره تو رعایت نکرده‌ام و حق تو را زیر پا گذاشته‌ام. به مسجد آمد و خواند و به خویش و توبه خود را اعلام کرد. ☀️مروان؛ مانع اصلاحات عثمان پس از در مسجد مدینه، وی را کرد و او را به پس گرفتن سخنانش وادار ساخت و از قول عثمان به مردم اعلام کرد که خلیفه به هیچ یک از درخواست‌های معترضان توجهی نخواهد کرد. 🔸با شنیدن این خبر، خشمناک به دیدار عثمان رفتم و به او گفتم: ، آیا تاثیرپذیری از مروان بس نیست؟! بلی، مروان تو را رها نخواهد کرد، تا زمانی که از دین خارجت کند و عقلت را برباید. او می‌خواهد تو را همانند شتری که در کاروان به پشت سر شتران دیگر بسته شده است. به هر ستمی که می‌خواهد بکشد. به خدا سوگند که مروان نه در دین خود بصیرتی دارد و نه در کار خویش اندیشه درستی به کار می‌بندد. 🔸به خدا سوگند، به روشنی می‌بینم که تو را در چنان ورطه هلاکتی بیندازد که امکان بیرون آمدن از آن نباشد. اما من، پس از این دیگر نزد تو نخواهم آمد و از من عتابی نخواهی شنید که به خدا سوگند، شرف و اعتبار خویش را از بین برده و اختیارات را از کف داده‌ای. 🔸بعد از بازگشت از جلسه با عثمان، به یکی از دوستانم گفتم: پناه برخدا! از دست مسلمانان، اگر در خانه‌ام بنشینم! می‌گوید مرا رها کرده‌ای و حق خویشاوندی را رعایت نمی‌کنی و اگر سخنی بگویم و راهنمایی‌اش کنم، بلافاصله مروان وارد می‌شود و او را بازیچه دست خود می‌سازد و به هر سویی که بخواهد می‌کشد؛ درحالی که سن و سالی از وی گذشته است و افتخار هم صحبتی با رسول خدا(ص) را داشته است. دو شب بعد، عثمان به دیار من آمد و قول داد این بار به وعده‌هایش عمل کرده و به هیچوجه خلف وعده نکند. 🔸به او گفتم: چگونه خلف وعده نمی‌کنی؛ حال آنکه آن سخنان را بر منبر رسول خدا(ص) بر زبان آوردی و تعهدها دادی، ولی هنگامی که به منزل رفتی، مروان بیرون آمد و به مسمانان اهانت کرد و به آنان ناسزا گفت و باعث رنجش آنان شد؟! دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
برگرد زمین، زمان تو را مےخواهد هر کشور این جهان را مےخواهد اینها همه یک طرف بدان آقا جان؛ یک مرقد بے نشان تو را مےخواهد! 🏴 🏴 ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
از آشنایی با دانستم در مسیر دلدادگی باید باشی تا امیر شوی تو دنبال رضایت⇜ او باش او دنیا و خَلقش را می‌کند باش، عزیزت می‌کند ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
❣ 🍂با خیال رخ زیبای ای راحت جان😍 🌼 از دیدنِ روی دگرانیم هنوز 🍂تا که تو کی برسی زین سفر و دراز 🌼حیف و صد حیف که از هنوز😔 🌸🍃 ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
❣ 🌸آنروز که عاشق❤️ جمالت گشتم 🌿دیوانه روی گشتم 🌸دیدم نبود در دو جهان جز کسی 🌿بیخود شدم و غرق گشتم 🌸🍃 دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
📺 وقتی پای تلویزیون نشسته بودم و اخبار دادگاه مفسدین اقتصادی‌رو میدیدم!! دفاع این متهم(طبری) خیلی بهم برخورد.. ◀️ وقتی می‌گفت: دوستان زیادی دارم که فلان مبلغ و فلان جا را بنامم میزنن، دلم گرفت!! 🔘 نگاه به دورو برم کردم ببینم من چه رفیقایی دارم و اگه نیاز بهشون داشتم، چی بنامم می‌کنن.. 🏴🏴 🔻جناب طبری؛ ، که: ▫️با توی ▫️14 سال رو، 16 کردن، ▫️تا بتونن برن جلوی دشمن ▫️و از کشورشون، جلو تانک و توپ و خمپاره و میدان مین دفاع کنن... 😞😞 ▪️همراهشون بودم که چه جور، ▪️تکه تکه شدن ▪️و بعضیاشون بی‌دست و بی‌پا ▪️و بعضی قطع نخاع شدن! 💗 ▪️همه چیشون رو دادن!!! ⚠️ که با اون میلیارد میلیارد رفیقات ⚠️ نمیتونی یک بندانگشتشون‌رو درست کنی و فقط عکساشون رو میتونی تو بعضی از خیابونای پایین شهر ببینی! ‼️چون دیگه تو بالا شهر، ‼️جاشون شده تبلیغات: و و ‼️و سهم‌شون شده در گوشه و کنار شهرها و روستاها که در بهترین نقطه اون محله هاست.. ⁉️نمیدونم لواسونت کجاست ⁉️ و چرا بعضیای پایتخت‌نشین، آرزوی اونجا رو دارن و بنامت میزنن ⁉️ و تو را در گذاشته بودند که با عدل و داد؛ باید پای و دست می‌گرفتی.. ‼️در مقابل و که دادن ▪️و بقول خودت 20 سال در آنجا بودی چه کردی نا‌نجیب؟ ▪️که دشمن را از خودت اینقدر خوشحال کردی..! ❎ این بود جواب اون ؟؟ ⚠️ حالا پز و گرت رو میدی؟!! ☀️الهی شکر که همچین رفیقایی نداریم و دلمون خوش هست به رفقایی که در و و هستند.. ☀️رفیقایی دارم که هنوز کشورشون میکنن ▪️نه رفیقایی که و و برمیدارن ▪️و وقتی گرفتار شدن و با ! 🤲 الهی شکر که ما ازین رفیقا نداریم ✅ و رفقایی داریم ✅ که دعای خیرشون از اون میلیارد پول رفیقات با ارزشتر هست... 🤲 ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
❣ حرفِ دل♥️ را باید با گفت این روزها را جُز "تو" محرم راز می‌دانند😔 ای تویی که با گره گشایی میکنی 🌸🍃 ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
❣ به دنبال میگردم نمی یابم نشانت را بگو باید کجا جویم مدار کهکشانت💫 را تمام جاده را رفتم غباری از نیست بیابان تا بیابان ام، در نشانت را 🌸🍃 ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
❣ 🌸حال من بی‌ خراب است ، 🍃کجایی آقا❓ 🌸نقش من بی‌ تو سراب است 🍃،کجایی آقا❓ 🌸عمر بیهوده ی من ،بی چه ارزد!! 🍃تو بگو زندگی بی‌ت✨و سراب است 🌸کجایی آقا❓ 🌸🍃 ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
❣ سلام بر تو♥️ ای مولایی که بیرق به یمن وجود برافراشته است و سینه ات 💗 مالامال از است ... 💕السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ💕 🌸🍃 ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
به دروغ می‌گویند ققنوس نام پرنده‌ای افسانه‌ای در شاهنامه است افسانه نیست، حقیقت است. ققنوس روایتی از مردم ایران و بخشی از هویت ماست. خوب عکس را ببینید. این روایت مردم ایران است. کاش یک نفر پیدا شود و یک بنوسید تا اگر هزارسال بعد ملتی آمدند، آن را بخوانند. کاش او در شاهنامه بنویسد: وقتی شهید شد همه خواب بودند. سپهسالار که چشمانش را بست، همه بیدار بودند و او را روی دست گرفته بودند. سپهسالار آسمانی شد و 80میلیون نفر، سپهسالار شدند. ققنوس افسانه نیست، بخشی از ماست.. ما ایرانی هستیم. رحمت خدا بر که از انتشار عکس‌هایت هم می‌ترسند... ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
❣ 🔹صوت زیبای آرامشِ جانَست بیا 🔸وَجه پُرنور تو💫از دیده نهانَست بیا 🔹دل عُشاق بِسوزد💔 زغمِ دوریِ تو 🔸قَدعالم ز کمان است بیا😔 🌸🍃 ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist