eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.1هزار عکس
8.2هزار ویدیو
721 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🚫 - - حضرت علی علیه‌السلام در دوران حکومت پنج‌ساله‌ی خود با سه روبه‌رو شد. تکرار وضع زمان  بود: 🔸بذل و بخشش‌های بی‌جهت، 🔹اسراف کاری، 🔸تثبیت حکومت افراد نالایقی چون معاویه  🔹و تحکیم فرمانروایی استانداران حکومت پیشین.  این سه گروه عبارت بودند از: 🌑 ناکثان یا گروه پیمان‌شکن: سردمداران این گروه، خصوصاً  و  که در سایه احترام  همسر پیامبر صلی‌الله علیه‌وآله، و    که در حکومت امام‌علی علیه السلام دستشان از همه جا کوتاه شده بود، برای تصرف کوفه و بصره ترتیب دادند، خود را به بصره رساندند و آن را تصرف کردند.  در این نبرد که به  مشهور است، طلحه و زبیر کشته شدند و سپاهشان پراکنده شد و گروهی به اسارت در آمدند که بعداً مورد امام علیه‌السلام قرار گرفتند.  🌑 قاسطان یا گروه ستمگر: رئیس این گروه بود که با فریب و نیرنگ، حدود دو سال و بلکه تا پایان عمر امام، فکر آن حضرت را به خود مشغول ساخت.   در منطقه‌ای میان عراق و شام بین و همین گروه به سرکردگی معاویه رخ داد که در آن، خون بیش از صدهزار مسلمان ریخته شد. در این نبرد، امام علیه‌السلام به هدف نهایی خود نرسید؛ هر چند معاویه در منطقه شام منزوی شد.  🌑 مارقان یا گروه خارج از دین: اینان همان گروه « خوارج » هستند که تا پایان نبرد صفین در رکاب علی‌_علیه‌السلام بودند و به نفع آن حضرت شمشیر می‌زدند، ولی سبب شد بر امام خود شورش کنند و گروه سومی تشکیل دهند که هم بر و هم بر باشند.  علی علیه‌السلام با این گروه در منطقه‌ای به نام نهروان رو به رو شد و جمع آنها را متفرق ساخت. اما سرانجام یکی از همین خوارج، او را به رساند.  منابع: فروغ ولایت، ص 391 - 393 دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۲۴ 🔅•✾••┈ گفتم: ای رسول خدا، شما بفرمایید که سخن شما نیکوتر است. پیامبر(ص) فرمودند: ای ابوالحسن، من که از تو جدا شدم گرسنه بودم، ولی درد گرسنگی را از تو پنهان کردم. وقتی وارد خانه عایشه شدم، هرچه منتظر ماندم، از غذا خبری نشد و معلوم شد اوهم چیزی برای پذیرایی از من ندارد! دست به دعا برداشتم و از خدا طلب غذا کردم. جبرئیل حاضر شد و این مرغ را برای من هدیه آورد و گفت: خداوند متعال به من وحی کرده این مرغ را که از بهترین غذاهای بهشت است، نزد شما آورم. من شکر خدا را به جای آوردم و دعا کردم: پروردگارا، بنده‌ای را که علاقمند به توست و من را نیز دوست دارد تا در خوردن این غذا با من همراهی کند. پس از این دعا قدری صبر کردم، ولی کسی نیامد! در مرتبهء دوم دعا کردم، این بار صدای کوبیدن در خانه بلند شد. به عایشه گفتم: در را باز کن تا میهمان وارد شود. اکنون خدا را شکر می‌کنم که اجابت دعای من، تو بودی. زیرا خدا تائید کرد که تو خدا و رسولش هستی. شروع کن علی جان. پس از آنکه غذا را با رسول خدا(ص) خوردم، به من فرمودند: علی جان اکنون تو تعریف کن چرا دیر آمدی. عرض کردم: ای رسول خدا، از شما که جدا شدم به منزل رفتم، با فاطمه و حسن و حسین ساعتی را سپری کردم. سپس برخاستم تا به حضور شما برسم. آمدم و در زدم، عایشه گفت که شما خوابیده‌اید. از همان راهی که آمده بودم چند قدمی بازگشتم. ولی با خود گفتم: چطور می‌شود رسول خدا در این موقع خواب باشد؟ برای همین بازگشتم و باز در خانه را زدم؛ اما عایشه گفت: پیامبر مشغول کاری است. من با شرمندگی باز گشتم؛ اما احساس کردم که قلبم گرفته است و بی‌طاقت شده‌ام. بار سوم بازگشتم و در را محکم‌تر کوبیدم که شما صدای آن را شنیدید و فرمودید: بیا داخل، علی. رسول خدا(ص) با شنیدن این مطالب فرمودند: خداوند مقدر کرده بود که تو در کنار من از این غذا بخوری. سپس پیامبر(ص) روی به عایشه کردند و پرسیدند: چرا این گونه رفتار کردی؟ او گفت ای رسول خدا، خیلی علاقه داشتم که پدرم برسد و همراه شما از این غذا بخورند! رسوا خدا(ص) فرمودند: این بار نیست که با . 🔺من از حس قلبی تو به علی آگاهم. 🔺سرانجام کار به جایی خواهند رسید که تو برای جنگ با او نیز اقدام خواهی کرد! با تعجب پرسید : ای رسول خدا، مگر ممکن است که با ؟! رسول خدا فرمودند: تو حتما و در این تو را و خواهند کرد. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۲۵ 🔅•✾••┈ ماجرای جنگ (عایشه) با در تاریخ باقی خواهد ماند و همه امت درباره آن سخن خواهند گفت. نشان و علامت این جنگ آن است که تو بر سوار خواهی شد که است. در مسیر این جنگ، با و حواب مواجه خواهی شد. تو در آن مکان به بازگشت اصرار می‌کنی و به شهادت خواهند داد که آن محل نیست. آنگاه به سوی شهری حرکت می‌کنید که اهل آن شهر اصحاب و یاران تو هستند. آن مکان دورترین شهرهاست از آسمان و نزدیک‌ترین شهر هاست به دریا. تو از آن جنگ با و باز میگردی. علی در آنروز تو را باجمعی از و به سوی وطن باز میگرداند. او خیرخواه توست و بیش از آنکه تو خیرخواه خود باشی او برای تو است. در آن حادثه، علی تو را نصیحت خواهد کرد که کاری نکن ارتباط همسری تو را بار سول خدا قطع کنم و در قیامت همسر پیامبر نباشی! آری، علی می‌تواند بعد از وفات من ارتباط همسری هر یک از همسرانم را با من پایان دهد و در روز قیامت نیز و جدایی خواهد بود! با شنیدن این سخنان گفت: ایکاش بیش از رسیدن آن روز بمیرم! پیامبر فرمودند: ، هیهات! . . . سوگند به خدایی که جان من در اختیار اوست، آنچه گفتم ؛ چنان که گویی من این ماجرا را با چشم خود می‌بینم. سپس رو به من کردند و فرمودند: علی جان، برخیز که وقت نماز ظهر رسیده است. برویم تا بلال اذان و اقامه بگوید . به مسجد رفتیم و بلال اذان و اقامه را گفت و نماز را به امامت رسول خدا خواندیم. ☀️مسدود شدن همه درها به جز درِ خانه‌ی من رسول خدا دست مرا گرفتند و فرمودند: موسی از خدا خواست که مسجد او به دست هارون تطهیر شود. من نیز از خدا خواسته‌ام که مسجد مرا به دست تو و نسل تو تطهیر کند. رسول خدا پس ازاین توضیح به سراغ فرستادند و دستور دادند که درِ خانه‌اش را که به مسجد باز می‌شود، مسدود کند.  او ابتدا کلمه به زبان آورد و سپس از دستور خدا اطاعت کرد و درِ منزل خویش را مسدود کرد. رسول خدا پس از وی، به سراغ و نیز فرستادند و دستور بستن درِ خانه‌ها را به آنها نیز ابلاغ کردند. پس از این اقدامات، رسول خدا به اصحاب خویش چنین توضیح دادند: من به میل و خواست خود ورودی خانه‌های شما را به مسجد نبستم و به خواست خودم اجازه باز بودن در خانه علی اصرار نکردم. این هر دو دستور از جانب خداوند بود. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🔻نقش زنان در فتنه🔻 ☽هــ☾ برای نتیجه‌گیری از بحث پیرامون (ص) و و در شهادت ایشان، باید بگوییم که نقشه قتل پیامبر(ص) یکبار در و چندبار به و بارها تدارک دیده شده‌بود که همه نقش برآب شد. در تمام این سوء قصدها دیده می‌شود. و ، سرانجام حضرت را مسموم کردند و به شهادت رساندند. بی‌گمان قاتل ایشان از نفوذی ، در نظام و یا حتی در پیامبر(ص) است که به ایشان است؛ خواه آن را بنامیم، خواه ، خواه . ولی باتوجه به شواهد و روایات، که تنگاتنگی با و مدینه داشته است عامل مسموم نمودن پیامبر(ص) است ولی تاریخ او را معرفی کرده‌است. در حالی که این ترور از ترورهای نافرجام پیامبر(ص) است ولی همگان می‌پندارند ایشان با همان به شهادت رسیده است، در حالی که زهر زن منافق، کارگر شده است. و لذا در«بحارالانوار» از «تفسیر عیاشی» از عبدالصمدبن بشیر از امام صادق(ع) روایت می‌کند که آن حضرت سؤال کردند که آیا می‌دانید که پیغمبر(ص) وفات کرد یا کشته شد؟ خدا می‌گوید «افإن مات او قتل إنقلبتم علی اعقابکم» (21) سپس فرمودند: از ، داده شد، به درستی که آن دو زن او را زهر دادند. پس ما گفتیم: آن دو زن و پدرانشان بدترین کسانی هستند که خدا خلق فرموده است. و در جای دیگر «بحارالأنوار» نقل فرموده: آن دو زن را کردند و لذا به نظر علما جمع این دو روایت به این است که آن دو زن و به امر پدرانشان و ، حضرت را مسموم کردند. چنانچه در«منهاج البراعه»(22) شرح نهج‌البلاغه خویی از کتاب «بحارالأنوار» از کتاب «الطرف» ابن‌طاووس نقل می‌کند تا اینکه عایشه گفت (به علی علیه‌السلام) برای چه امری پیغمبر تو را از نزد خود خارج کرد و در این ساعت ( یا ) بدون حضور تو با دخترش خلوت کرد؟ علی(ع) فرمود: می‌دانم چیزی که به خاطر آن با دخترش خلوت کرده و به جهت آن دخترش را خواست، قسمتی بود از آنچه پدرت و دو همراهش مشغول آن بودید (او را مسموم کردید) پس عایشه دهانش بسته شد و چیزی نگفت. ▫️ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🔻نقش زنان در فتنه🔻 ☽و☾ ▪️▫️ج) زنان پیامبر: رسول خدا(ص) مواجه با وسیعی جهت بدست آوردن موقعیت ویژه پیامبر(ص) بود. علیرغم تأکیدات مکرّر پیامبر(ص) بر (ص) از ابتدای دعوت علنی در تا آخرین روزهای دعوت در و حتی پس از آن، گروهی تلاش می‌کردند تا علی(ص) در قرار نگیرد. در این تحولات سیاسی برخی زنان پیامبر(ص) نقش مؤثر و فعالی داشتند. در تاریخ بیان شده که چگونه در آخر عمر حضرت رسول(ص)، و همسران ایشان را به می‌دادند و بدینوسیله آنان را در فراهم نمودن یاری می‌کردند. علیرغم تصریح تاریخ براینکه و هر دو جزء گروهی بودند که پیامبر(ص) در رفتن آنها به داده بودند.(23) حضور مکرر آنها در روزهای آخر عمر پیامبر(ص) در و گاه بر بالین پیامبر(ص) با همکاری این دو زن، نشان دهنده می‌باشد. ابن‌عباس نقل می‌کند که رسول خدا(ص) در فرمود که به بفرستند. گفت: چه می‌شد اگر را می‌خواستی؟ گفت: چه می‌شد اگر را طلب می‌کردی؟ همه جمع شدند. رسول خدا(ص) فرمود مطلبی نیست، بروید، اگر خواستم در پی شما خواهم فرستاد.(24) موردی دیگر آنکه پیامبر(ص) در اواخر عمر خویش آنگاه که در بستر بیماری بودند تا مردم بخوانند، اندکی بعد مردم در مسجد به مشغول به نماز شدند. این واقعه در زمانی پیش آمد که پیامبر مکرر تأکید داشتند از جمله باید در باشند و کیلومترها تا مدینه فاصله داشته باشند. حتی یکبار با به مسجد آمده و که تخلف کنند(25). از نقل‌های متعدد در موضوع این نماز، فهمیده می‌شود که پیامبر(ص) تنها به گفت که به مردم بگوید نماز بخوانند اما را معین نفرمود از جمله می‌گوید: پیامبر را معین نکرد تنها به من فرمود تا به مردم بگویم نماز بخوانند(26). در ارتباط با این مسئله که پس چه شد که نماز به امامت ابوبکر واقع شد، گوید: بر این بود که همسر پیامبر(ص)، زمینه‌ای را فراهم نمود تا برای مردم نماز بخواند او می‌گوید که علی(ع) این مطلب را بارها در برای خود بیان می‌کرد(27). ▫️ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🔻نقش زنان در فتنه🔻 ☽ز☾ از نظر اخبار شیعه، مسلّم است که این بوده است که از داخل خانه پیامبر(ص) و از زبان پیامبر(ص) را برای امامت جماعت تعیین کرده است، نه خود پیامبر(28). ▪️▫️د) پس از رحلت پیامبر(ص) با شروع انحراف سیاسی در حکومت اسلامی آن عصر باز هم شاهد نقش منفی برخی زنان می باشیم از جمله انکه : با شروع خلافت ابوبکر سعی شد تا پشتوانه مالی علی(ع) در فعالیت سیاسی احتمالی او، تصاحب شود. لذا دستور داده شد تا را از فاطمه(ع) بگیرند. پس از اخراج وکیل فاطمه(ع) از فدک، آن حضرت به نزد خلیفه آمد و استدلال‌های مفصلی مبنی بر آن که حکومت، حق تصرف فدک را ندارد، ارائه دادند. دلایل فاطم(ع) آن چنان مستحکم بود که را واداشت تا نوشته‌ای به آن حضرت داده مطابق آن فدک به ایشان برگردانده شود. گوید و حضور یافتند و شهادت دادند که پیامبر(ص) فرمود: ما انبیاء آنچه که باقی گذاشتیم، برای کسی به ارث نمی‌گذاریم و بدینوسیله توجیهی دینی و مردم‌پسند جهت غصب مجدد فدک فراهم نمودند(29). از جمله و در آن عصر و بود. موضوع بدین شرح است که بعد از رحلت پیامبر(ص) و ایجاد انحراف در مسیر حکومت اسلامی، از دشمنان جسور شده و به حکومت اسلامی به سوی مدینه نمودند از جمله زنی به نام که می‌کرد. او در اوایل خلافت ابوبکر ادعای نبوت کرده و می‌گفت که وحی بر او نازل می‌شود. جملات موزونی را نیز با عنوان آیات نازل شده بر مردم عرضه می‌کرد از جمله: «علیکم بالیمامة دفوا دفیف الحمامه فانها غزوة صرامه لایلحقکم بعدها ملامة» بر شما باد حمله بر یمامه و چون کبوتران صف بکشید بدرستی که این جنگ نبردی پیروزمند است بعد از آن ملامت و سرزنشی به شما نخواهد رسید. او در صبح و عشا را برای پیروان خود کرد. جمع بسیاری به سجاح ایمان آورده و لشکری فراهم نمودند که به فرماندهی او به سوی مرکز حکومت اسلامی - مدینه - هجوم آوردند. در جنگی که مسلمانان با این زن و پیروان او کردند آنان شکست خورده و نیز به رفت. پی نوشتها: 1-سیره ابن هشام - ج 4 ص - 47 طبقات ابن سعد 2- طبقات ج 2 ص 134، سیره النبویه ج 4 ص 40 و 41، در بحار ج 20 ص 112 و 111 به نقل از قرب الاسنادی ص 61 نیز موضوع فرتنا و ام ساره مطرح شده است. 3- اعلام الوری ص 55-52، بحار ج 20 ص 7 4-بحار ج 20 - ص 65 - 47 5- ارشاد مفید ص 57 - 48، تفسیر قمی ص 529-516 6- سیره ابن هشام ج 3 - ص 253، ارشاد مفید 57-48 7-سیره ابن هشام ج 3- ص 353و352، امالی صدوق ص 135، بحار ج 92 ص 141-140 8- طبقات الکبری ج 2 ص 42، کنز المعال ج 5 ص 312، کامل ابن ایثر ج 2 ص 120 9-تاریخ طبری ج 3 ص 196 17- منتهی الامال ، ج 1 ، ص 159 ، انتشارات ارمغان طوبی ، 1384 18- تبار انحراف ، ص 319 و 320 ، جمعی از نویسندگان ، موسسه اطلاع رسانی و مطالعات فرهنگی لوح و قلم ، 1383 19-تهذیب الاحکام ، شیخ طوسی ، ج 6 ، ص 2 20-تفسیر عیاشی ، ابوالنصر ، محمد بن مسعود بن عیاش سلمی سمرقندی ، ج 1 ، ص 200 21- آل عمران ، 144 22- منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ، میرزا حبیب الله بن سید محمد بن سید هاشم بن سید عبدالحسین هاشمی موسوی خویی ، ج 12 ، ص 244 23-تاریخ طبری ج 2 ص 429 24- المصنف از عبدالرزاق ج 5 ص 432، البدایة و النهایة ج 5 ص 232، طبقات ج 2 ص 21، سنن بیهقی ج 8 ص 151، کنز العمال ج 4 ص 598 25-شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 198-197 26- تلخیص الشافی ج 3 ص 29 27- تفسیر قمی ج 2 ص 159-155، شرح ابن ابی الحدید ج 4 ص 101 28-احزاب - 34 29- تاریخ بغدادی ج 9 - ص 185 به نقل از کتاب السبعه ص 189 ▫️پایان. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
❇️الف: 🔻وجوه ۸۸ با 🔻 فتنه 88 از جهات بسياري به فتنه جمل كه در نخستين سال حكومت امام علي(ع) رخ داد و به در ميان تبديل گرديد، دارد. فتنه آن وضعيت و است كه حق از باطل، درست از نادرست و از براي كساني كه داشته باشند، كار سخت و دشواري خواهد بود و بعضاً در اين تشخيص به افتاده و به مي‌روند. در اين نوشتار با هدف عبرت‌آموزي از تاريخ، وجوه مشابه فتنه 88 و فتنه جمل بررسي مي‌شود. شباهت‌‌هاي اين دو فتنه به اجمال عبارت است از: ۱) در هر دو فتنه، در برابر و ايستادند. فتنه جمل، حق‌طلبانه و عدالتخواهانه حضرت علي(ع) بود و فتنه 88، خياباني بود؛ ولايت فقيهي كه به تعبير حضرت امام خميني(ره) همان ولايت (ص) است. بنابراين هر دو فتنه، داشت. ۲) در هر دو فتنه، به دنبال و بودند. در فتنه جمل ، و ، هر كدام در و بدست گرفتن زمام امور مسلمين بودند و در فتنه 88 نيز فتنه‌گران اصلي روي صحنه و پشت صحنه در بودند. ۳) در هر دو فتنه، فتنه‌گران اصلي، كردند و بر عهد و پيمان خود با ولايت بر حق پايدار نماندند. در فتنه جمل، طلحه و زبير از سردمداران فتنه، جزو اولين‌هايي بودند كه با حضرت علي‌(ع) كردند، لكن چند روزي از بيعت آنان نگذشته بود كه در رديف قرار گرفتند. در فتنه 88 نيز ، از و زدند، لكن در نهايت . ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
❇️ج: 🔻وجوه ۸۸ با 🔻 ۸) در هر دو فتنه، رهبران جبهه حق در با جريان فتنه، لحظه‌اي دچار ترديد نشدند. حضرت علي(ع) در و لشكركشي عايشه، طلحه و زبير به و ، داد و را براي آماده ساختند. حضرت علي(ع) را در سخنان آن حضرت در زماني كه به سوي بصره بود و در مكاني به نام ايراد گرديد، مي‌توان ملاحظه نمود. حضرت در آن خطبه براي حاضران فرمود: «به خدا سوگند در آن هنگام كه بودند، با آنان كردم و هم اكنون كه واقع شده‌اند با آنان و همانا مسير فعلي من بر اثر است كه دارم. به خدا سوگند، تا حق را از پهلوي آن خارج سازم.» ‌در فتنه 88 نيز حضرت امام خامنه‌اي(مدظله العالي) با قاطعيت در برابر جريان فتنه و در اين ايستادگي لحظه‌اي دچار ترديد نشدند. سخنان معظم له در خطبه‌هاي نماز جمعه 29 خرداد 1388 آن هم بعد از جريان فتنه در روز دوشنبه 25 خرداد 88، اين قاطعيت را آشكار مي‌سازد. ۹) در هر دو فتنه، در عين داشتن براي برخورد با فتنه، تلاش كردند تا از و در جامعه اسلامي نمايند. در فتنه جمل، پس از آنكه دو سپاه اسلام و نفاق در برابر هم قرار گرفتند و هر لحظه امكان شعله‌ور شدن آتش جنگ مي‌رفت، حضرت علي(ع) تلاش زيادي به عمل آورد كه اين با و و به پايان رسد و بر همين اساس به گفت‌وگو كرد و براي و ديگر پيام‌هايي را فرستاد و آنان را براي دست برداشتن از و و ترغيب و تشويق نمود ولكن و حاضر به پذيرش حق نشدند. در فتنه 88 نيز انقلاب اسلامي به طرق مختلف از قبيل: به با ستادهاي انتخاباتي كانديداها براي رسيدگي به شكايات و... سعي كردند، غائله پديد آمده با پايان پذيرد، لكن سران فتنه با و كه داشتند حاضر به پذيرش حركت در چارچوب قانون نشدند. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
❇️د: 🔻وجوه ۸۸ با 🔻 ۱٠) در هر دو فتنه،‌ و و بر زمين از سوي آغاز شد. در فتنه جمل،‌ در روز دهم جمادي‌الاولي هجري قمري، با كردن اميرالمؤمنين (ع) كه قرآن به دست گرفته بود و را به كتاب خدا دعوت مي‌كرد، جنگ را شروع كردند. در فتنه 88 نيز فتنه‌گران بعدازظهر روز 25 خرداد با به و به و از اراده خود براي با نظام آشكار ساختند. و و ديگر به جاي محكوم كردن اين حركت، نظام و حافظان نظم و امنيت جامعه را محكوم كرده و و بعدي را فراهم ساختند. ۱۱) هر دو فتنه با و شكست جريان فتنه پايان يافت. جبهه حق پس از پيروزي بر فتنه در اين دو مقطع تاريخي، را در قبال فتنه‌گران به خرج دادند. در فتنه جمل، پس از شكست جريان فتنه، حضرت علي(ع) را و از نمود و را به همراه از كه لباس مردانه پوشيده بودند، به مدينه برگردانيد. در فتنه 88، پس از شكست فتنه، بسياري از كه در اغتشاشات شده بودند، تعدادي از فتنه با نهايت به محكوم شدند و با صورت نگرفت. به از كشور نيز قرار نگرفتند. پس از گذشت [چندسال] از زمان‌ در 9 ديماه 88، آنگاه كه و مجدداً قصد داشته و با صدور ، هواداران خود را براي حضور در خيابان‌ها در 25 بهمن 1389 فراخوان دادند، و درعين حال ، تصميم به آنان گرفت. ✍ دکتر یدالله جوانی دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۷۵ 🔅•✾••┈ این موضوع آن چنان بر من فشار آورد که در وصف نمی‌گنجد؛ ولی جز صبر و تحمل کردن، چارۀ دیگری نمی‌دیدم. از همان روزی که با شکل گرفت، شورا پیوسته به من و به سبب که با کرده بودند، می‌کردند و بر از و علیه او تاکید می‌ورزیدند. سپس هرکدام از آنها با من می‌دادند که تا پای جان ایستادگی کنند و حق مرا به من بازگردانند. اما به خدا قسم، همان و که پیش از این داشتم، این بار نیز از من می‌شد و می‌اندیشیدم که بهتر و دل آرام‌تر و روشنی بخش‌تر است از قیامی که به آنان منتهی شود؛ گرچه می‌دانستم برای و جان باختن در آماده‌اند و هیچ کدام بیم و هراسی از مرگ ندارند. و من نیز فقط به همان دلایلی بود که گفتم؛ وگرنه من نیز از مرگ هراسی نداشتم. همۀ اصحاب رسول خدا(ص) می‌دانند که مرگ برای من شیرین و گواراست؛ همچون آب سرد و گوارا در روز بسیار گرم به کام تشنۀ جگر سوخته. موقعیت عثمان روز به روز بحرانی‌تر می‌شد و علت اینکه من در برابر عثمان آرام نشسته بودم و دست به هیچ کاری نزدم، این بود که می‌دانستم با اخلاق و رفتاری که او در پیش گرفته است، من از دور و نزدیک برای برکناری او و درگیر شدن با او اقدام خواهند کرد. بالاخره هم اوضاع هر روز آشفته‌تر شد. من به ناچار خود را کنار کشیدم و حتی یک کلمه آری یا یک کلمه نه در آن اوضاع به زبان نیاوردم. ☀️نقش و و درانقلاب طلحه و زبیر آسان‌ترین کارشان این بود که بر عثمان یورش برند و بر او امامت کنند و توانش را بفرسایند. در چنین وضعیتی، عایشه نیز سر بر آورد و خشمی را که از عثمان در دل داشت آشکار کرد. ☀️دلیل اصلی قیام مردم علیه عثمان هنگامی که فرد سوم به خلافت رسید، خود را در کشتزار مسلمانان انداخت و دو پهلویش از باد کرده و پیاپی در حال و بود. خویشاوندان پدری او از بنی‌امیه نیز برخاستند و همراه او را خوردند و بر باد دادند. عثمان همانند که به جان گیاه بهاری بیفتد، آن قدر کرد که ریسمان بافتۀ او باز شد و به دست و پایش پیچید. اعمال او مردم را برانگیخت و شکم بارگی او نابودش کرد. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۸٠ 🔅•✾••┈ ... 🔹اما عثمان در پاسخ گفت: به خدا سوگند، مقصود تو را فهمیدم. اما اگر تو به جای من بودی، من با تو اینگونه رفتار نمی‌کردم. تو را خشمگین نمی‌ساختم و ملامت نمی‌کردم. رفتار زشتی با تو نمی‌کردم و رفتار ناشایستی از من سر نمی‌زد و حق خویشاوندی و دوستی را ادا می‌کردم. ☀️به نمایندگی از مردم مصر مردم مصر در مسجد مدینه تحصن کرده بودند و عزل استاندار منطقه خویش را درخواست می‌کردند وساطت و کارساز نشد و به ناچار من سراغ عثمان رفتم 🔸و به او گفتم: این مردم از تو درخواست می‌کنند که استاندارشان را عزل کرده و شخص دیگری را به جای او منصوب کنی و دلیل درخواست خود را آلودگی وی به خون مسلمانی می‌دانند که او بی‌گناه کشته است. پس این استاندار را عزل کرده و به جرم وی رسیدگی کن واگر واقعا جرمی مرتکب شده است، منصفانه حکم صادر کن. عثمان پذیرفت فردی را که مردم مصر قبول دارند، جایگزین استاندار خود کند؛ اما بعد از مدتی، تحت تاثیر اطرافیان، از اعلام آن امتناع کرد و بر شدت ناراحتی مردم مصر افزود. ☀️قبول درخواست عثمان برای بازگرداندن مردم مصر تحمل حضور مردم مصر در شهر مدینه برای عثمان مشکل شده بود. 🔹روزی به منزل من آمد و گفت: ای پسر عمو، راه چاره‌ای برای من باقی نمانده است. من خویشاوند نزدیک تو هستم و حقی بزرگ برگردن تو دارم. همانگونه که مشاهده می‌کنی، مردم مصر تجمع کرده‌اند و قصد هجوم به من را دارند. می‌دانم که تو نزد آنان منزلتی داری و برای تو احترام قائل هستند و به سخنانت گوش می‌کنند. دوست دارم که به سراغ آنان بروی و هرگونه که می‌توانی، آن‌ها را بازگردانی. اصلا دوست ندارم آنان با من روبه رو شوند؛ زیرا موجب جسارت آنان می‌شود و دیگران نیز به دنبال آنان به راه می‌افتند و اعتراض می کنند. 🔸پرسیدم: با چه وعده‌ای مردم مصر را به شهرشان برگردانم؟ 🔹گفت: هر نظری که تو داشتی و برای اصلاح امور پیشنهاد کردی، می‌پذیرم و خلاف خواسته تو رفتار نمی‌کنم. 🔸گفتم: بارها و بارها با تو سخن گفته‌ام و به توافق‌هایی باهم رسیده‌ایم؛ اما پس از اینکه از هم جدا شده‌ایم، تو سخن دیگری را مطرح کرده‌ای. با هم سخنی می‌گوییم و تو تغییر موضوع می‌دهی و سخن دیگری می‌گویی و همه این‌ها کار و و است که تحت تاثیر آن‌ها قرار می‌گیری و سخن آنان را گوش می‌دهی و برخلافت سخنان من رفتار می‌کنی. عثمان قول داد که این بار به نظر من عمل خواهد کرد و نظر مشاوران خود را نادیده خواهد گرفت. در پی این صحبت‌ها، من با مردم مصر صحبت کردم و آن‌ها را برای بازگشت به مصر آماده ساختم؛ اما شهر مدینه هنوز در التهاب به سر می‌برد و لازم بود برای آرام کردن آن اقدامی شود. 🔸از این‌رو به عثمان چنین پیشنهاد کردم: با مردم سخن بگو. به طور مستقیم و رودررو با آنان صحبت کن تا مردم از مسائل موجود با خبر شوند. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۱٠۴ 🔅•✾••┈ 🔺اطلاع‌رسانی به مردم درباره توطئه‌گران در مکه، و و ، مردم را به شورش علیه من دعوت می‌کردند و آماده حرکت به سمت بصره می‌شدند. 🔸برای آماده کردن مردم به مقابله با آنان خطبه‌ای خواندم: خداوند متعال محمد را برای هدایت همه مردم مبعوث کرد و او را برای همه جهانیان رحمت قرار داد. او نیز مأموریت خویش را به بهترین شکل انجام داد و پیام پروردگارش را به مردم رساند. خداوند به برکت وجود او، اوضاع از هم گسیخته را انتظام بخشید، مردم پراکنده را گرد هم آورد، گسست‌ها را ترمیم کرد، راه‌ها را امن و خون‌های مردم را حفظ کرد. خداوند بواسطه او، میان کینه‌توزان و دشمنان و آتش‌های افروخته از حقد و کینه و عداوت‌های پا بر جایی در دل‌ها، دوستی و الفت پدید آورد. آنگاه او را بسوی خویش فراخواند، درحال که از او کمال رضایت را داشت؛ زیرا در هیچ‌یک از امور رسالتش کوتاهی نکرده بود و تکثیری در تبلیغ رسالت نداشت. پس از رحلت رسول خدا پیشامدهای ناگوار و کشمکش‌هایی در امر جانشینی آن حضرت واقع شد، تا آنکه ابوبکر زمام خلافت را در دست گرفت و بعد از او، عمر و پس از وی نیز عثمان به خلافت رسید. درباره حوادث دوران عثمان و سرنوشت وی اطلاع کافی دارید. تا این‌که سراغ من آمدید و از من درخواست کردید تا بیعت شما را بپذیرم. اما من حاضر به قبول بیعت نشدم و شما اصرار کردید. دست خود را بستم و شما با فشار بازش کردید. دستم را عقب کشیدم و شما دستم را گرفتید و به سوی خود کشیدید. برای بیعت با من، همانند شتران تشنه که اطراف برکه گرد می‌آیند، اطراف من اجتماع کردید و چنان هجوم آوردید که گمان کردم در فشار جمعیت کشته خواهم شد یا برخی از شما در ازدحام کشته خواهید شد. در نهایت، دست خود را گشودم و با کمال اختیار با من بیعت کردید. طلحه و زبیر نخستین افرادی بودند که با من بیعت کردند. آن‌ها بدون‌ هیچ اجباری و اکراهی و در کمال آزادی با من بیعت کردند؛ اما اندکی از بیعتشان نگذشته بود که برای رفتن به عمره از من اجازه گرفتند و خدا می‌داند که آنان قصد نیرنگ و خدعه کردن داشتند. من برای اتمام حجت، با آن‌ها تجدید عهد کردم تا برای امت اسلام فتنه‌انگیزی نکنند. آنها نیز تعهد دادند که بر عهد خویش وفادار بمانند؛ اما به عهد خود وفا نکرده و نقض بیعت کردند. شگفتا که این بی‌وفاها در مقابل ابوبکر و عمر مطیع و رام بودند؛ ولی با من به مخالفت برخاستند! با این‌که من کمتر از آن دو نفر نیستم و اگر بخواهم می‌گویم... پروردگارا، داد مرا از این‌ها بگیر که حق مرا ضایع کردند و امر مرا پوچ انگاشتند مرا بر آن‌ها پیروز کن. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🌹 /قسمت ۹🌹•✾••┈ ✅ عایشه سرّ رسول‌الله را افشا می‌کند 🔸عایشه تضمین داد که آن را پنهان دارد، ولی از آن طرف خدا به پیامبر خبر داد که ، رفیقش و پدرانشان چکار خواهند کرد. 🔸عایشه فوراً به حفصه [دختر عمر] خبر داد، سپس هر کدام هم به پدران خود [ابوبکر و عمر] خبر دادند. عمر و ابوبکر نزد یکدیگر آمده و دنبال عده‌ای از طلقا [همان اسرای فتح مکه که رسول خدا بر آنها منت گذاشته، آن‌ها را آزاد فرموده بود] و منافقین فرستادند و قضیه را به آنها گفتند. 🔸[وقتی پیش هم جمع شدند] برخی به برخی رو کرده، گفتند: محمد می‌خواهد کار خلافت را مانند روش کسرای ایران و قیصر روم تا آخر بین اهل‌بیت خود بگذارد! به خدا اگر این خلافت به علی‌بن‌ابی‌طالب برسد، شما هیچ بهره‌ای در زندگی نخواهید داشت! محمد طبق ظاهر با شما رفتار می‌کند ولی علی طبق نظر خودش با شما برخورد خواهد کرد پس خوب فکر کنید ببینید چه به نفع ما است و نظرتان را بگویید! 🔸بعد از گفتگو و ردّ و بدل شدن نظرات، همگی به این نتیجه رسیدند که شتر پیامبر را در «عقبهٔ هرشٰی» رم بدهند. البته این کار را قبلاً در برگشت از جنگ «تبوک» انجام داده بودند ولی خداوند شر آن‌ها را از سر پیامبر خود دور کرد. پس با هم متّفق شدند که رسول‌الله را بکشند، ترور کنند و سمّ بخورانند. دشمنان پیامبر؛ آزاد شده‌های قریش (طلقا)، منافقینِ انصار و عرب‌هایی که ارتداد در دل داشتند چه در مدینه و چه در اطراف. جمع شده بودند و با هم پیمان بستند و سوگند یاد کردند که شتر آن حضرت را رم دهند. این عده چهارده نفر بودند. رسول‌الله تصمیم داشت وقتی که به مدینه رسید، امیرالمؤمنین را در آنجا برای مردم به خلافت نصب فرماید. رسول‌الله دو شبانه روز راه پیمود، روز سوم جبرئیل آیات آخر سوره حجر را به آن حضرت فرود آورده، عرض کرد: بخوان: فَوَرَبِّكَ لَنَسْـَٔلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ عَمَّا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ فَٱصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ ٱلْمُشْرِكِينَ إِنَّا كَفَيْنَٰكَ ٱلْمُسْتَهْزِءِينَ پس به پروردگارت سوگند ما از همه آنان (در قیامت) بازخواست خواهیم كرد. از آنچه انجام می‌داده‌اند. پس آنچه را بدان مأمور شده‌ای آشكار كن و از مشركان اعراض نما (و به آنان اعتنا نكن.) همانا ما تو را از (شرّ) استهزا كنندگان كفایت كردیم./حجر۹۲تا۹۵ پیامبر از آن مکانی که قرار داشت کوچ فرمود و شتابان حرکت کرد به این جهت که سریع به مدینه برسد تا امیرالمؤمنین را به عنوان راهنمای مردم منصوب فرماید. شب چهارم جبرئیل در آخر شب نازل شد و بر حضرت این آیه را خواند: يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُۥ ۚ وَٱللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِ ۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهْدِى ٱلْقَوْمَ ٱلْكَٰفِرِينَ ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است (در مورد ولایت و جانشینی حضرت علی) اعلام كن واگر چنین نكنی، رسالت الهی را نرسانده‌ای و (بدان كه) خداوند تو را از (شرّ) مردم (و كسانی كه تحمّل شنیدن این پیام مهم را ندارند) حفظ می‌كند. همانا خداوند گروه كافران را هدایت نمی‌كند./مائده۶۷ 🔸قوم کافر، همان کسانی بودند که تصمیم داشتند رسول‌الله را ترور کنند. پیامبر فرمود: جبرئیل! مگر نمی‌بینی که با عجله و شتاب حرکت می‌کنم تا به مدینه برسم و در آنجا ولایت علی را بر حاضر و غائب واجب کنم؟! 🔸جبرئیل عرض کرد: خدا به تو دستور می‌دهد که فردا وقتی منزل کردی ولایت او را واجب سازی. 🔸رسول‌الله فرمود: باشد ای جبرئیل! فردا ان‌شاالله انجام می‌دهم. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist