eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.1هزار عکس
8.2هزار ویدیو
721 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۳ 🔅•✾••┈ ☀️اختلاف چگونه جان گرفت؟ آنگاه که رسول خدا(ص) رحلت کرد، از مردم در کار با یکدیگر شدند و به ستیز با یکدیگر پرداختند. سوگند به خدا، به فکر کسی خطور نمی‌کرد که خلافت را پس از رسول خدا(ص) از او ؛ چنان که انتظار نمی‌رفت پس از بیعت مردم با من و قرار گرفتنم بر مسند خلافت، آن را . شتافتن جمعی از مردم از هر سو برای با واقعه‌ای بس شگفت و نگران کننده بود؛ چه اینکه من خود را در میان مردم به جانشینی رسول خدا(ص) از هرکس دیگری شایسته‌تر می‌دیدم و به راستی از کسانی که این امر را برعهده گرفتند، استحقاق بیشتری داشتم. با این همه دست از خلافت باز کشیدم. ☀️اختلاف مهاجران و انصار هنگامی که خداوند متعال پیامبرش(ص) را به جانب خود فراخواند و روحش بر گرفت، قریش{ به پیمانی که رسول خدا(ص) از آنان گرفته بودند} گفتند: باید فردی باشد. در مقابل آنان انصار قد برافراشتند و گفتند: امیر باید از میان ما انتخاب شود. قریش گفتند: چون محمّد(ص) از قریش است، ما به حکومت سزاوارتریم، و انصاردر برابر استدلال آن‌ها تسلیم شدند واین حق را برای آنان پذیرفتند و حکومت را به ایشان تسلیم کردند. این در حالی است که اگر استدلال قریش را درست بدانیم و خویشاوندی با پیامبر(ص) را ملاک برتری قریش بر انصار بشمار آوریم، باید بپذیریم که فرد به رسول خدا(ص) فرد برای است{و در این صورت، آیا کسی از من به رسول خدا(ص) نزدیک‌تر بوده است؟!} اگر هم این استدلال از اساس پذیرفته نشود، قریش هیچ امتیازی بر دیگران نخواهد داشت و سهم انصار از حکومت و قدرت، از بقیه بیشتر خواهد بود. به هر حال نمی، دانم آیا اصحاب من(مهاجران از قریش) از اینکه ، هیچ نگرانی ندارد و احساس امنیت می‌کنند؟! یا اینکه من به عنوان نزدیکترین فرد به رسول خدا(ص) در امر خلافت حقی نداشته‌ام و آنان که با شعار قرابت، حق را به مهاجران داده و از انصار دریغ کرده‌اند، در حقیقت به انصار، ستم روا داشته‌اند؟! آنچه می‌دانم این است که ؛ هرچند من آن را برای همان‌ها واگذاشتم و از خداوند می‌خواهم که از آن‌ها بگذرد. ☀️موضع انصار قریش به تصمیم قاطع رسید که مرا از ، یعنی (ص) بازدارد و تلاش کرد را از در حکومت کند. این در حالی بود که انصار سهم والایی در یاری رسول خدا(ص) داشتند و پشتوانه مستحکمی برای دفاع از اسلام بودند. در این هنگام، انصار ساکت ننشستند و مدعی شدند: اکنون که کار حکومت را به علی واگذار نمی‌کنید، پس شخصیت بزرگ ما، ، برای حکومت شایسته‌تر و بر شما مقدم است. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۴۱ 🔅•✾••┈ ☀️پاسخی به فرصت‌طلبی ابوسفیان ای مردم، امواج فتنه‌ها و گرداب‌های بلا را با کشتی‌های نجات درهم بشکنید و از و . به تیره و تبار خویش مبالید و و را . رستگار آن کسی است که با یاران به پا خیزد یا از مردم کناره‌گیری کند و آنان را آسوده بگذارد. این خلافت همچون آبی بدمزه و لقمه‌ای گلوگیر است. آن کسی که میوه را نرسیده بچیند، مانند کشاورزی است که در زمین دیگران بذر بپاشد. در موقعیتی قرار دارم که اگر سخن بگویم، می‌گویند: می‌خواهد و بر حکومت است و اگر باشم، می‌گویند: از می‌ترسد. هرگز! ! پس از آن همه جنگ‌ها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا، انس فرزند ابوطالب با مرگ در راه خدا، از علاقه طفل شیرخوار به پستان مادر بیشتر است. برای این است: چیزهایی که بر شما پوشیده است، از و آگاهی دارم که اگر بگویم و بشنود، چونان ریسمانی در چاه عمیق به لرزه در می‌آیید و مضطرب می‌شوید. ☀️صبر و سکوت من برای حقم نکردم؛ زیرا می‌دانستم جمعی با من همراهی و در مقابل، جمعی مخالفت خواهند کرد و این دوگانگی به زد و خورد کشیده خواهد شد و نهال نورسته اسلام، که هنوز فاصله چندانی با دوران جاهلیت نداشت و با اندک تند بادی بیم ریشه کن شدنش می‌رفت، با خطر جدی مواجه خواهد شد و با این جدال‌ها در قرار خواهد گرفت. آری، جمعی از خواص و یاران رسول خدا(ص) که خیر اندیش بودند و صفا و اخلاصشان را در راه خداو رسول خدا(ص) و قرآن و دین به خوبی می‌شناختم، پیوسته در رفت و آمد با من بودند. اینان در آشکار و نهان، مر ا به گرفتن حق خویش تشویق کرده و برای یاری من تا پای جان اعلام آمادگی می‌کردند و بدین وسیله می‌خواستند حق بیعتی را که با من داشتند، ادا کنند. اما من در پاسخ آنان می‌گفتم : کمی آرام و شکیبا باشید. امید است خداوند با آسانی و بدون درگیری و خون‌ریزی حق مرا به من بازگرداند؛ زیرا امروز اوضاع اینگونه است: بسیاری از مردم بعد از رحلت رسول خدا(ص) و شده‌اند، کسانی که به جانشینی آن حضرت چشم طمع دوخته‌اند که هیچ شایستگی‌اش را ندارند، از هر گروهی مشارکت در این کار به گوش می‌رسد و هر قبیله‌ای تنها خود را لایق حکومت و زمامداری می‌داند، و البته روشن است که این همه تفرقه و تشتت آرا و طمع به دلیل خارج شدن زمام کار از دست من و تسلط یافتن افراد دیگر بر حکومت به وجود آمده است. ☀️گفت و گویی مستدل با ابوبکر 🔹شروط زمامدار [ابوبکر ناراحتی مرا از چهره‌ام می‌خواند و هرچه تلاش می‌کرد که با خوشرویی و اظهار علاقه نظر مرا به سوی خود جلب کند، موفق نمی‌شد. تا اینکه یک روز مرا در خلوتی پیدا کرد و شروع کرد به عذرخواهی درباره‌ی آنچه اتفاق افتاده بود و از دلایلش برای پذیرش خلافت، سخن گفت. او به من گفت: ، به خدا سوگند که این جریان را از روی تبانی و اقدام و رغبت و حرص من صورت نگرفت و هیچ اعتمادی به خود نداشتم که بتوانم از پس این امر بربیایم و امور امت را آن طور که باید، اداره کنم. من از هرگونه قدرت مالی و خویشان و خاندان زیاد دستم خالی بود؛ لذا نمی‌توانستم از آن طریق اساس نقشه خود را استوار کنم. پس برای چه از من دلتنگ و ناراحت شده‌ای و آنچه شایسته من نیست، درباره من تصور می‌کنی و با بغض و عداوت به من می‌نگری؟! دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۵۱ 🔅•✾••┈ ☀️ آغاز زمامداری خلیفه دوم 🔹انتقال قدرت ابوبکر، خلیفه اول که پس از رسول خدا(ص) زمامداری امت را به عهده گرفته بود، پیوسته به ملاقات من می‌آمد و از اینکه بیعت مرا شکسته و حق مرا نادیده گرفته بود، عذرخواهی می‌کرد و حلالیت  می‌طلبید. من با خود می‌اندیشیدم: روزگار او به سر می‌آید و که برایم قرار داده است، به آسانی به من برمی‌گردد. اما هنگامی که دوران خلیفه اول سپری شد و در آستانه مرگ قرار گرفت، را به خود سپرد و این هم گرفتاری تازه‌ای شد که همچون گرفتاری گذشته بر سر من فرود آمد و برای بار دوم خلافتی را که خداوند برای من قرار داده تنها مرا شایسته آن دیده بود، از من سلب کردند و به دیگری واگذاشتند. بار دیگر، جمعی از اصحاب رسول خدا(ص) که افرادی از آنان اکنون بدرود حیات گفته‌اند و گروهی هنوز زنده‌اند، دور مرا گرفتند و سخنان قلبی خود را درباره خلافت و تلاش برای بازپس‌گیری آن از دست حاکمان وقت تکرار کرده و آمادگی خود را برای فداکاری و از جان گذشتگی در این راه اعلام کردند. اما این بار هم من آنان را به صبر و تحمل و آرامش و در عین حال ثبات و پایداری دعوت کردم تا جامعه اسلامی محفوظ بماند و اجتماعی که رسول خدا(ص) با سختی‌های فراوان پدید آورده بودند، از هم نپاشد. زیرا من شاهد بودم که آن حضرت برای تشکیل این جامعه متحمل چه زحماتی شده و با تدبیر بسیار دقیق و در عین حال پر زحمت، گاهی با نرمی و ملایمت، گاهی با سختگیری و شدت عمل، گاه با عفو و بخشش و گاه با شمشیر، این نهال تازه رسته اسلام سرپا نگه داشته بودند. رسول خدا(ص) به قدری به مردم محبت کرده و در حق آن‌ها لطف می‌کردند که به محض نزدیک شدنشان به اسلام، از هیچ کمک و احسانی در حق آنها دریغ نمی‌کردند و برای اینکه تازه مسلمانان ناراحتی و کمبودی احساس نکنند، تمام امکانات موجود را برای آنان صرف می‌کردند. این در حالی بود که ما خاندان ایشان زحمات طاقت فرسایی را متحمل می‌شدیم، در خانه‌هایی زندگی می‌کردیم که سقف و در نداشت، دیوار خانه‌هایمان شاخه‌های درخت خرما بود، نه فرشی داشتیم و نه زیراندازی و شب‌ها و روزهای متمادی را با گرسنگی سپری می‌کردیم. در همین حال، رسول خدا(ص) حق خمس را که خداوند برای ما قرار داده بود، به دیگران می‌بخشیدند و با آن، دل ثروتمندان عرب را به دست می‌آورند و قلب‌ها را به هم نزدیک می‌کردند. من بیش از دیگران، مسئولیت حفاظت از جامعه‌ای را بر عهده داشتم که با این همه خون دل به وجود آمده و برای تشکیل آن زحمت فراوان کشیده شده بود؛ لذا باید تلاش می‌کردم به پرتگاه تفرقه و اختلاف کشانده نشود. بلی، اگر در آن اوضاع بحرانی قیام می‌کردم و مردم را برای یاری رساندن به خودم فرا می خوانم ، ممکن بود گروهی به حمایت از من برخیزند و با مخالفانم بجنگد که در آن صورت، چه یاران من بر آنان پیروز می‌شدند و چه از آنان شکست می‌خورند، شکافی میان امت پدید آمد. اگر هم جمعی کناره می‌گرفتند و به یاری من برنمی خاستند، مشکل بزرگتری پیش آمد وآن، مصیبت کفر بود که گریبانگیرشان می‌شد؛ زیرا آنها موقعیت مرا در ارتباط با رسول خدا(ص) می‌دانستند و بارها از پیامبر(ص) شنیده بودند که نسبت من و آن حضرت، مانند نسبت هارون با موسی است. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🏴 پایگاه‌های جدیدی برای پس از شکست اخیر تشکیلات «داعش» در ، بسیاری از عناصر داعشی در داخل یکی از و گرد آمده‌اند. خودخوانده آنان کرده و کار آنان به جایی رسیده است که در یکی از زندان‌های تحت سیطره «قسد» زندانی شدند؛ ولی همچنان به عهد خود (با داعش) پایبند مانده‌اند. در بخش دیگری از سوریه، پناهندگان قرار دارد که از و در آن به سر می‌برند و تاکنون برنامه مشخصی برای آنان در نظر گرفته نشده‌است. ♨️ ؛ محل تولید نسل تروریسم ایالات متحده آمریکا پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، را ایجاد کرد تا تروریستی و فروپاشیده را در آن زندانی کنند؛ ولی «بوکا» به برای تشکیلاتی موسوم به تشکیلات تبدیل شد که بعدها به معروف شد. پس از فروپاشی «داعش» در سوریه و از دست رفتن تمامی آن، نیروهای «قسد» وابسته به تشکیلات داعش و که در جریان نبرد شده بودند را به سوریه منتقل کردند تا در داخل اردوگاه و زندان به سر ببرند. بر اساس برآوردهای دفتر هماهنگی وابسته به ، این زندان در حال حاضر با حضور نفر عناصر تروریستی به شمار می‌رود. تروریست‌ها در کوشیدند تا پس از زندان و او، از چنگ بگریزند؛ ولی این کوشش بی‌نتیجه ماند. دو روز قبل از طرح فرار، ۳۰ تن از تشکیلات تروریستی موفق شدند از زندان وابسته به کُرد در داخل بگریزند؛ زیرا نیروهای کرد تا این لحظه نتوانسته‌اند سیطره خود بر «داعش» را تثبیت کنند. ♨️چه کسی هزینه زندان را پرداخت می‌کند؟ نیروهای در سیطره بر داعشی‌هایی که به صورت کامل شدند به ویژه و بازداشت شدگان برمی‌گردد. بر اساس گزارش سابق که از داخل زندان تهیه شده است، هزینه غذای زندانیان زندان مرکزی «دیریک» در «حسکه» روزانه به ۲۰ هزار دلار می‌رسد. حال آنکه فرمانده کل سوریه معتقد است که در کل، امکانات آنان پاسخگوی تعداد بازداشتی‌ها نیست؛ به ویژه اینکه عرصه بین‌المللی نسبت به این بحران است و کمک‌های لازم را ارائه نمیدهد. بر اساس مؤسسه مطالعات ، ایالات متحده باید هر چه سریع تر مبلغ ۲۷ میلیون دلار لازم را بپردازد تا امور زندان‌های بزرگ محل زندانی داعشی‌ها در «حسکه» بگذرد. علاوه بر این باید به ، ارائه کنند تا کاملا بر بازداشتی‌ها سیطره داشته باشند و جلوی گسترش «داعش» را بگیرند. ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۷۵ 🔅•✾••┈ این موضوع آن چنان بر من فشار آورد که در وصف نمی‌گنجد؛ ولی جز صبر و تحمل کردن، چارۀ دیگری نمی‌دیدم. از همان روزی که با شکل گرفت، شورا پیوسته به من و به سبب که با کرده بودند، می‌کردند و بر از و علیه او تاکید می‌ورزیدند. سپس هرکدام از آنها با من می‌دادند که تا پای جان ایستادگی کنند و حق مرا به من بازگردانند. اما به خدا قسم، همان و که پیش از این داشتم، این بار نیز از من می‌شد و می‌اندیشیدم که بهتر و دل آرام‌تر و روشنی بخش‌تر است از قیامی که به آنان منتهی شود؛ گرچه می‌دانستم برای و جان باختن در آماده‌اند و هیچ کدام بیم و هراسی از مرگ ندارند. و من نیز فقط به همان دلایلی بود که گفتم؛ وگرنه من نیز از مرگ هراسی نداشتم. همۀ اصحاب رسول خدا(ص) می‌دانند که مرگ برای من شیرین و گواراست؛ همچون آب سرد و گوارا در روز بسیار گرم به کام تشنۀ جگر سوخته. موقعیت عثمان روز به روز بحرانی‌تر می‌شد و علت اینکه من در برابر عثمان آرام نشسته بودم و دست به هیچ کاری نزدم، این بود که می‌دانستم با اخلاق و رفتاری که او در پیش گرفته است، من از دور و نزدیک برای برکناری او و درگیر شدن با او اقدام خواهند کرد. بالاخره هم اوضاع هر روز آشفته‌تر شد. من به ناچار خود را کنار کشیدم و حتی یک کلمه آری یا یک کلمه نه در آن اوضاع به زبان نیاوردم. ☀️نقش و و درانقلاب طلحه و زبیر آسان‌ترین کارشان این بود که بر عثمان یورش برند و بر او امامت کنند و توانش را بفرسایند. در چنین وضعیتی، عایشه نیز سر بر آورد و خشمی را که از عثمان در دل داشت آشکار کرد. ☀️دلیل اصلی قیام مردم علیه عثمان هنگامی که فرد سوم به خلافت رسید، خود را در کشتزار مسلمانان انداخت و دو پهلویش از باد کرده و پیاپی در حال و بود. خویشاوندان پدری او از بنی‌امیه نیز برخاستند و همراه او را خوردند و بر باد دادند. عثمان همانند که به جان گیاه بهاری بیفتد، آن قدر کرد که ریسمان بافتۀ او باز شد و به دست و پایش پیچید. اعمال او مردم را برانگیخت و شکم بارگی او نابودش کرد. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist