🍂 💢 (42) ⭕️ عملیات خیبر 💢 غلامعباس براتپور اتش دشمن آنقدر سنگین بود که اگر کمی اشتباه می کردیم تلفاتمان زیاد می شد. اطراف قبضه ها را به وسیله صندوق های خالی مهمات ایمن کرده بودیم. تلاش نیروها زیاد بود و به همین خاطر چند نفر نیرو به صورت کمکی از گردان پیاده همجوار گرفتم تا کمک کاری برای نیروهای ادوات باشند. یکی از آنها جوان رشید و بلند قامتی بود که پیک گردان شده بود و آشنایی خوبی با ادوات داشت و خیلی به کارمان آمده بود. آن روز برای همه ما روز سختی بود ولی ما مردان روزهای سخت بودیم و مقاومت می کردیم. دشمن مایوس شده بود و با دادن تلفات زیاد سرجای خود نشسته بود و امیدی به بازپس گیری جزایر نداشت. روزها به سختی سپری می شد و اخباری از ساخت جاده خیبر بما می رسید. چند روزی بود که منطقه ساکت شده بود و مسئولین تصمیم گرفته بودند تا نیروی جایگزین برای ما بفرستند. طرف غروب بود که نیروهای جدید، تازه نفس و سرحال به جزیره رسیدند. باید یکی دو روز می ماندیم تا آنها با منطقه اشنا می شدند. ادامه دارد ⏪⏪ کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂