🍂 🔻 ۱۰۷ حاج صادق آهنگران نوشته: دکتر بهداروند •┈••✾❀🔹❀✾••┈• معلمی صاف، زلال بهداروند: آقای معلمی چه ویژگی های شخصیتی ای داشت؟ خداوند به این مرد توان هنری ارزشمندی داده بود. او این توان را امانتی از جانب خداوند می دانست و می کوشید از طریق آن دینش را به رزمندگان و جنگ ادا کند. نفس او حق بود. من یقین دارم اجر او بیشتر از من بود. اگر من با او آشنا نمی شدم، آن شور و نوایی که در دوره دفاع مقدس به واسطه صدای حقیر و دیگر دوستان مداح ایجاد شد، به وجود نمی آمد. به نظرم، ثواب او که در پشت پرده، خالصانه شعرها و نوحه ها را می سرود، از من که جلوی دوربین و مردم آنها را می خواندم، بیشتر بود. آقای معلمی ویژگی های معنوی خاصی داشت. در منزل خودش شب بیست و هفتم ماه رمضان، مراسم احیا می گرفت. من و دوستان دعای جوشن کبیر را می خواندیم. او هم گاهی برای کمک به ما می خواند. بدون کتاب و از حفظ می خواند. معلوم بود کل دعای جوشن کبیر را حفظ است و نیازی به کتاب ندارد. اگر کسی اعراب دعا را اشتباه می خواند، با صدای بلند اعتراض می کرد که درست بخوان. این غلط است. گاهی که من دعای ابوحمزه ثمالی را می خواندم، می دیدم او باز هم از حفظ می خواند. این موضوع برای من خیلی جالب بود. معلوم بود در ادعیه خوانی شب های احیا سابقه دارد. وقتی نوحه می خواند، می دیدم که اشک در چشم هایش جمع می شود و بغض می کند. بعضی وقت ها هم گریه می کرد و می نوشت. من بارها این صحنه ها را هنگام کار با او دیدم. گاهی صبح ها که برای گرفتن نوحه سراغش می رفتم، می گفت: «دیشب برای نوشتن این نوحه خیلی گریه کردم. نمی دانستم گریه کنم یا بنویسم.» فرزندش در مورد حال خوش او موقع سرودن شعر و نوحه می گفت: «هر زمان پدرم در رثای امام حسین (ع) و یارانش شعر می گفت، اشک از چشمانش سرازیر می شد.» سکوت و آرامش را دوست داشت. بیشتر در شب و در تنهایی شعر می گفت. شب زنده داری از زمان جنگ برایش عادت شد و تا آخرین روزهای عمر باعزتش این عادت را ترک نکرد. روزها چند ساعت می خوابید، اما شبها همیشه بیدار بود. جنگ که تمام شد، شعرهایش را تنظیم و تدوین و منتشر کرد. این کار موجب شد که کم کم سوی چشم هایش را از دست بدهد. با وجود این، از شعر گفتن دست نکشید و عجیب آنکه در آخرین سال زندگی اش، در رثای امام حسین (ع) شانزده نوحه سرود که فقط چند تا از آنها خوانده شده، نمی خواست مشتاقانی که هر سال از یک ماه قبل از محرم به در خانه اش می آمدند، دستشان خالی بماند. مهم ترین صفات او صافی، زلالی و صداقت بود که در کلام و رفتارش به خوبی دیده می شد. او دل صافی داشت و بسیار با اخلاص بود. بین دوستان مشهور بود که از هیچ کس برای یک لحظه هم کینه ای به دل نمی گرفت. اگر کسی او را ناراحت می کرد و ده دقیقه بعد پیش او می آمد، به قدری با او شوخی می کرد که انگار نه انگار او همان کسی است که اذیتش کرده. خیلی زود ناراحتی از دوستان را فراموش می کرد. •┈••✾❀🔹❀✾••┈• همراه باشید کانال حماسه جنوب http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂