🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۳۳ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 رویایی که به کابوسی مبدل گردید سردمداران رژیم، تحلیلگران سیاسی و ناظران بین المللی سقوط نظام اسلامی طی دو تا سه هفته و حاکمیت صدام بر منطقه نفت خیز خوزستان را پیش بینی میکردند. صدام که نتیجه جنگ را به نفع خود ارزیابی می‌کرد حمله دیوانه وارش را آغاز کرد. دو هفته گذشت، اما ایران همچنان به مقاومت سرسختانه خود ادامه داد و با خواسته های عراق در مورد پذیرش آتش بس به شدت مخالفت کرد. این موضع گیری ها از هر حکومت اسلامی واقعی انتظار می‌رود و در واقع به مفهوم محک صداقت و صلابت آن نظام به حساب می آید. با این وضع نیروهای عراقی نتوانستند دستاورد مهمی عاید خود سازند، صدام به طور مؤکد و غیر عقلانی به نیروها دستور می‌داد که حق عقب نشینی از خاک ایران را ندارند هر چند خسارات فراوانی را متحمل شوند. در نیمه دوم اکتبر، فرماندهی کل تصمیمی دایر بر اشغال ارتفاعات مهم اطراف سرپل ذهاب به عنوان مقدمه ای برای اشغال این شهرک اتخاذ کرد بر اساس این تصمیم نیروهای ویژه تیپ ۳۲ با پشتیبانی تیپ های پیاده و آتش توپخانه به منظور دستیابی به برخی از مواضع نیروهای ایرانی در منطقه حمله گسترده ای را آغاز کردند که نتایج آن بسیار غم انگیز و رقت بار بود. هنگامی که برای اطلاع از احوال مجروحان، سرگرم بازدید شبانه از اتاق های بیمارستان در خانقین بودیم، ناگهان آمبولانس و کامیونهای نظامی حامل افراد یگان نیروهای ویژه وارد محوطه بیمارستان شدند. بیشتر افراد یگان کشته و مجروح شده بودند، حتی فرمانده یگان نیز جراحت های شدیدی برداشته بود که ما به ناچار دست وی را قطع کردیم. تمامی تخت‌های بیمارستان پر شد به طوری که برخی روی زمین نشسته و یا کف بیمارستان در از کشیدند. برخی از افسران جراحت مشکوکی از ناحیه ساق پا برداشته بودند که به نظر ساختگی می آمد. موظف به ثبت این حقایق در گزارش مصدومیت‌های فوری بودیم، اما با خستگی روحی در چهره های این افسران، از این اقدام صرف نظر کردیم. بالاخره آنها انسانند نه ابزار. هرکس با چنین موقعیتهایی روبه رو می شود، دست به کارهایی می‌زند که از نظر دیگران ضعف و شکست تلقی می‌گردد. حتی پزشک یگان که دوست و همکارم نیز بود، طی حمله، جراحتی سطحی برداشته و بستری گردید، وی می گفت که فرمانده یگان از او خواسته آتشبارها، ذخایر و مهمات را با آمبولانس حمل کند. او اعتراض می‌کند که ممکن است آمبولانس مورد حملات ایرانی ها قرار گیرد، اما فرمانده تپانچه خود را در آورده، تهدید می کند که در صورت مخالفت با این دستور او را اعدام خواهد کرد. متأسفانه این صفات غیرانسانی در بسیاری از افسران و فرماندهان یگانهای ارتش عراق وجود دارد. آنها مفهوم قوانین بین المللی و یا اصول انسانی را درک نمی‌کنند و در برخورد با این مفاهیم به حالت تمسخر لبخند می‌زنند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂