🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 عبور از 🌹؛ آخرین خاکریز / ۵۶ خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 مشکل دیگر ما استحمام بود که خوشبختانه، با استقرار در موضع جدید منتفی شد. آب حمام را سربازان گماشته فراهم می‌کردند و در مخزن ابتدایی که در نزدیکی قرارگاه احداث کرده بودیم، می ریختند. سپس افسران به نوبت دوش می‌گرفتند. از نظام گماشتگی در ارتش عراق به شدت نفرت داشتم. هر افسری یک سرباز را به اسم گماشته به خدمت خود در آورده بود. ولی من هرگز حاضر نبودم سربازی را به خدمت خود درآورم، از طرفی به جهت داشتن درجه نظامی نمی‌توانستم خودم این کار را انجام دهم چون این عمل توهین محسوب می‌شد. برای همین از گماشته معاون فرمانده گردان با پوزش تمام می‌خواستم بشکه آبی تهیه کند تا سر و بدن خود را از گرد و غبار بشویم. افسران از وجود گماشته ها برای خدمات روزمره، حتی پاک کردن کفش هایشان استفاده می‌کردند. مشکل استحمام به دستور فرمانده گردان در مورد احداث دو باب حمام مجزا برای افسران و درجه داران و سربازان منتفی شد. حمام ها از طریق روشن کردن اجاق زیر آنها گرم می‌شد و گروهانها سربازان خود را طبق برنامه ای مشخص مأمور انجام این کار می‌کردند. مصالح احداث این دو حمام از خانه ها و ساختمانهای شهر قصرشیرین تأمین شده بود. در آن موقع دستوراتی در مورد عدم انتقال مصالح ساختمانی از شهرهای ایران به خاک عراق صادر شده بود، ولی افراد فقط مجاز بودند در جبهه های نبرد و مواضع نظامی در خاک ایران استفاده کنند. فرمانده گردان می‌گفت: «ما دیر یا زود تاوان خسارات وارد به شهرها را خواهیم پرداخت، پس چرا از مصالح ساختمانی این شهرها استفاده نکنیم!؟» در مورد تغذیه هم موقعیت افسران بهتر از سربازان و درجه داران بود. در هر واحد یک غذاخوری مخصوص افسران وجود داشت و هر افسری ماهانه مبلغی به عنوان حق عضویت می پرداخت. مسئولیت اداره این غذاخوری به پزشکان واگذار می‌شد، چرا که کمتر از دیگران مشغله کاری داشتند. بدین ترتیب من به عنوان مسئول اداره غذاخوری افسران و رسیدگی به دخل و خرج روزانه منصوب شده بودم. جیره غذایی افسران به شکل خام سرو می‌شد و سربازان مسئول نظافت غذاخوری و پختن غذا بودند. هر روز عصر یک کامیون نظامی ظرفهای بزرگ غذا را حمل و در بین گروهانها تقسیم می‌کرد. غذا برای روز بعد هم نگه داری می‌شد زیرا ظهرها بیشتر خطر حمله وجود داشت. موظف بودم هر روز قبل از توزیع کنترل کنم. از کمیت و کیفیت غذا راضی نبودم، شکایات متعددی هم از سربازان در این مورد به گوش می‌رسید. بسیاری از سربازان که اجاق برقی هایی برای گرم کردن غذا داشتند از فروشگاه اردوگاه مواد غذایی را تهیه می‌کردند. هر نظامی ماهانه ده تا پانزده دینار برای تهیه غذا هزینه می‌کرد. با اینکه گاهی مواد غذایی یگانها مناسب بود ولی تهیه و پخت آن مشکل بود. بارها اتفاق افتاد که با اصابت خمپاره ای به محل توزیع جیره های غذایی دهها سرباز که در اطراف کامیون حامل مواد غذایی اجتماع کرده بودند، به خاک و خون می‌غلتیدند. برای گرفتن مرخصی نیز افسران نسبت به سربازان و درجه داران از اولویت برخوردار بودند. افسران به چهار گروه تقسیم می‌شدند، هر گروه فقط یک هفته مرخصی داشت و حدود سه هفته در جبهه حضور می یافت. اما سربازان به پنج گروه تقسیم می‌شدند، هر یک از آنها چهار هفته را در جبهه سپری می‌کردند و یک هفته مرخصی داشتند. مرخصی دوره ای تنها امید هر نظامی اعم از افسر و درجه دار در جبهه آنها مشکلات و ناراحتی‌های جبهه را به امید مرخصی آینده تحمل می‌کردند و موقع استفاده از مرخصی شور و حال قابل توجهی در روحیه آنها پدیدار می‌شد، به همین جهت، برای یک نظامی، خبری مصیبت بارتر از تعلیق و یا تأخیر مرخصی ها نبود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد لینک عضویت ↙️ @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂