#تجربه_من ۱۰۶۶
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#تحصیل
#اشتغال
#سختیهای_زندگی
#قسمت_پنجم
از اول مهر هر بار که برای ویزیت میرفتم دکتر میگفت چرا اینجا اومدی، برو بیمارستان بستری شو. ولی من تجربه ی بدون درد به بیمارستان رفتن رو سر سومی داشتم، خیلی سختی کشیدم، نمیخواستم تکرار بشه. می خواستم همه چی روند طبیعی خودشو طی کنه. با یه مامای مهربونم در تماس بودم که مشکلی پیش نیاد خدا نکرده.
وقتی مدت موندن مامانم پیش آبجیم تموم شد و اومدن به من سر بزنن من گفتم که منم هفته ی چهل هستم. دیگه مامانم گفت دلم طاقت نمیاره برگردم شهر مون و دوباره با استرس بیام. خدا خیرش بده موند پیشم، حالا دکترم نگران از اینکه من هفته ۴۱ شدم و من تازه خیالم راحت از اینکه دیگه چیزی برای پنهان کردن ندارم. واقعا باری از روی دوشم برداشته شد و دیدم که حالا تازه شبها راحت می خوابم، کاش زودتر گفته بودم بهشون.
شبا با مامانم میرفتیم پیادهروی های سنگین و طولانی ولی خبری نبود، مامانم هم پایه بود که فعلا صبر کنیم ولی دکتر همش پیام میداد که ممکنه بچه مدفوع کنه توی شکم، ولی من زایمان دوم و چهارمم همینطوری ۴۱ هفته بودن، بخاطر همون توکلمو به خدا کردم و گفتم تا شنبه که ولادت امام حسن عسکری هست صبر می کنم، ولی بچه مهلت نداد و چهار شنبه شب گفت که وقت دنیا اومدن منه😉 همسرم بیرون بود بهش اطلاع دادم، اسنپ گرفتیم و به دکترم زنگ زدم خبر دادم خیلی حس خوبی بود که مادرم کنارم بود، خدا همه ی مادرا رو حفظ کنه، من این حس رو فقط سر دومی و پنجمی داشتم، سر بقیه همیشه مامانم دیر می رسید😁
همسرم با موتور میومد و ماهم توی اسنپ، با خودم میگفتم خدایا منو ببخش که بابت اینکه همیشه با ماشین خودمون میرفتیم بیمارستان شکرت نکردم و الان داریم با یه غریبه میریم😏
وقتی رسیدیم بیمارستان دکتر قبل من اونجا بود. رفتم برای زایمان ولی بخاطر همون بند نافی که دور گردن بچه بود و هم اینکه بچه کمی درشت، خیلی سخت دنیا اومد ولی خدا رو شکر می کنم که سزارین نشدم. همسرم اومد اذان بچه رو گفت و رفت پیش بچه ها.
یه حرف که خیلی تکراریه ولی واقعا مهمه اینکه که هزینه ی بچه ها با تعدادشون ضریب نمیشه❌
1⃣واقعا اینطوری نیست که بچه ی دوم دو برابر و سوم سه برابر و... خیلی از خواسته های بچه اول از سر تنهاییشه، بچه اول من کلی بازی فکری و اسباب بازی داره که یک دهمش هم برای بعدیا نخریدیم، نه که بخوان و ما بی اهمیت باشیم، اینقدر سرشون با هم گرمه که همونا رو هم خیلی بازی نمی کنن و مدام در حال بازی های اختراعی خودشون هستن.
2⃣ رزق و روزی که بچه ها با خودشون میارن قابل محاسبه نیست و هیچ کس نمیتونه بگه اگه این بچه نبود مثلا این مقدار که براش خرج کردم، الان پس انداز کرده بودم!!
3⃣ رزق و روزی مادی بعد کوچک فرزند داری هست، اصل رزق معنوی هست که در ازای تحمل سختی های فرزند در کودکی و نوزادی و تحمل سرکشی های او در نوجوانی و توقعاتش در جوانی و... از خدا دریافت می کنیم و اگه این بچه نبود اونا هم برامون نوشته نمی شد.
4⃣ برکت پیدا کردن زمان و بالا رفتن ظرفیت و صبر و تحمل و با برنامه شدن و هدفمندی از برکات بچه ها ست که فقط چشم بینا می خواد که ببینیم شون
5⃣ با صرفه جویی و قناعت زندگی کردن هم یکی دیگه از برکاتش هست که همونطور که در روایتم داریم قناعت گنجیست تمام نشدنی.
من برای فرزند پنجمم هم از لباس های نوزادی بچه اولم پوشوندم چون لباس های نوزادی زود کوچیک میشن و نو می مونن نیاز نیست حتما دوباره بخریم، من فقط قبل از تولد هر کدوم دو سه دست لباس نوزادی می خرم که جایی بردم لباس شون نو باشه، بقیه وقتا همون قبلی ها رو می پوشونم. لباس سایز صفر و یکم هم هیچ وقت نمیخرم چون زیاد نمیشه استفاده کرد و پول هدر دادنه😉
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075