هدایت شده از پیچَکِ‌قَلَمْ🍃
_شش دست خودم نیست که شبِ ششم بیشتر دلتنگت می‌شوم، هست؟ اصلا اسمت که می‌آید محال است شانه‌های لرزان امام پیش چشم‌هام جان نگیرد! از ولی اذن می‌گیرد. چیزی نمانده به آرزویش برسد. شهادت در رکاب امام! حرامی‌ها روبرویش معرکه گرفته‌اند! قاسم، بی جوشن و زره قیامت می‌کند. لرزه می‌افتد به جان دشمن. آنقدر که خوی حیوانی‌شان پیشی می‌گیرد و خون و خاک و دشنه و سنگ در هم می‌پیچد. جهان از حرکت می‌ایستد! تنی تکه تکه می‌ماند و جامی شیرین‌تر از عسل و آغوش امام. راستی، اینجا کربلاست یا فرودگاه بغداد؟ هرچه جان است به قربان اباعبدالله🖤 @pichakeghalam