هدایت شده از بفرمایین روضه
_نهم... از شما هیچ صدایی توی تاریخ عاشورا نیست! هیچ خطبه‌ای و کلامی به جز همان چهار کلمه‌ که توی نفس آخر گفتید و چَشم‌های بی‌شمار به امام و یک نَهِ محکم به آن امان‌نامه‌ی کذایی! ما از شما هرچه دیدیم و شنیدیم فقط مردانگی بوده. از آن مدل مردانگی‌ها که از طفل شش ماهه تا پیرمرد هفتاد ساله رویش حساب می‌کنند. از آن‌ مردانگی ها که حرف توش نیست و هرچه هست عمل است. آن هم با عیار بالا. ما تمام این چند شب به سر و صورت که می‌زدیم، تهش امید داشتیم که شما هنوز هستید و پشت ارباب ما مثل کوه ایستاده‌اید.‌ ساکت و تسلیم و مردانه! امشب اما، وسط روضه با نوای چهار کلمه‌ای شما بیچاره شدیم عالیجنابِ ادب! اسمتان را که دم گرفتیم و ناباورانه به اهل حرم خبر دادیم که میر و علمدار نیامد، صدایتان از کربلا، از همان نزدیکی‌های فرات، تا هیئت رسید که: «یا أخا اَدرِک أخاک...» و بعد صدای شکستن کمر، و بعد صدای کوبیدن دست پشت دست، و بعد صدای گریه‌های خش‌دارِ کودکانه، و بعد صدای ضجه‌های فرات، و بعد صدای پایین کشیدن ستون خیمه، و بعد... صدای گرفته‌ی کسی که بی‌وقفه می‌خواند:«هَل مِن ناصرٍ یَنصُرنی؟» صداها که پیچید، توی هیئت غوغا شد و همه مثل بی‌کس‌وکارها فریاد زدند. صداهای شب تاسوعا، سندِ بی‌یاری و تنهاییِ حسین است، آقای پشت و پناهِ همه! هرچه جان است به قربان اباعبدالله🖤 @pichakeghalam