🔶گذری و نظری بر مطالب و نکات دهگانه استاد ملکیان قسمت 6⃣ 🔸استاد ملکیان در ذیل سوال چهار می‌گوید: حجیت معرفت شناسی وحی از کجاست، چگونه می‌شود استدلال نمود وحی هم جزء یکی از منابع شناخت است؟ 🔷در بررسی و تحلیل این سوال باید به نکات چندی اشاره شود: 1⃣ در حوزه معرفت شناسی ما با چند مساله روبرو ایم: الف: ابزار شناخت ب: روش شناخت ج: موضوع شناخت د: قلمرو شناخت ه: حجیت و اعتبار شناخت که این در اصل بازگشت آن به ابزار و روش  معرفت بر می‌گردد. اصولا هر علمی تابعی است از ابزار و روش و موضوع آن، یعنی به تناسب ابزار و روش و موضوع معرفت علوم دسته بندی و طبقه بندی می‌شوند. مثلا در علوم تجربی ما از حواس و  روش تجربی بهره می‌جوییم و موضوع این علوم هم عالم طبیعت از جهات مختلف می‌باشد. یا در دانش فلسفه ما از عقل و روش عقلی کمک می‌گیریم و موضوع این دانش هم هستی و  احکام مربوط به آن می‌باشد. و یا در علم تاریخ ما از ابزار نقل و روش نقلی کمک می‌گیریم و موضوع این علم هم حوادث تاریخی می‌باشد که به صورت مکتوب در دست می‌باشد و یا به صورت سینه به سینه به دست ما رسیده است 🔸 در علم تاریخ پژوهشگر و محقق با ظرافت ها و پیچیدگی ها و مشکلات فراوانی روبرو می‌باشد. چون اولا ما با گذشته رابطه مستقیم نداریم ثانیا گذشته در قالب نقل و مکتوبات به دست ما رسیده است. اینجاست که اعتبار سنجی آن‌چه بدست ما رسیده کار سخت و دشواری می‌باشد. در خصوص وحی و میراث انبیا نکات  چندی مطرح است . یکی آن‌چه که الان در قالب یک متن در اختیار ما قرار دارد. دوم اسناد آن متن به فردی که در جایگاه فرستاده خدا قرار دارد و سوم اینکه آن‌چه آن فرستاده در اختیار ما قرار می دهد بر این ادعا است که آن سخن من نیست بلکه سخن خداست. اثبات و بررسی مورد دوم و سوم از طریق علمی امری ممکن نمی‌باشد. 🔸اجمالا اینکه وجود پیامبران و آن‌چه آن‌ها در اختیار ما نهاده اند در حوزه و قلمرو علم تاریخ قرار دارد _ فارغ از بخشی از آموزه‌های آن که به کمک عقل قابل تحلیل و بررسی می‌باشد _ بنابراین ما به تاریخ چگونه می‌نگریم؟ و با چه ابزار و روشی آن‌را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم. در تاریخ اصولا از روش نقلی و تواتر و قرینه سازی استفاده می‌شود مگر اینکه چیزی از تاریخ در اختیار ما باشد که بشود آن‌را _ نه اسناد آن به راوی و آورنده آن‌را_ با ابزارهای علمی مورد بررسی قرار داد. 🔸اگر بنا باشد روش تاریخ به طور کلی فاقد اعتبار باشد نقل و بیان هیچ چیز از گذشته ممکن نیست و این خلاف سیره عقلاست. پس نقل اجمالا معتبر است گرچه روی مفاد نقل باید دقت و تأمل نمود. وجود پیامبران و آن‌چه از آن‌ها بدست ما رسیده است در حوزه علم تاریخ قرار دارد که با اسناد و مدارکی که ما الآن در اختیار داریم و بررسی دقیق و فنی آن می‌توان به سره و ناسره بودن آن و نظر راجح دست یافت. بعد از اینکه ما به اصل مدارک و میراث وحی علم احمالی و ظن قوی یافتیم _ کلا علم به تاریخ علمی ظنی است نه یقینی منطقی و فلسفی و تحلیلی_  می توانیم آن‌را جزء یکی از منابع نقلی معرفت شناسی قرار دهیم کما اینکه در خصوص تاریخ چنین عمل می‌کنیم. همانطور که تاریخ را جزء یکی از منابع معرفت قرار می دهیم، می توانیم میراث وحی را هم قرار دهیم. ___ ✅لینک کانال عبادالرحمان: 🆔@ebadolrahman_mmvahabi