📝
در لحظه زندگی کن؟!
#به_روایت_کلمات
🔸 یکی از پر بسامدترین شعارهای فضای مجازی در سالهای اخیر، توصیه به زیستن در لحظه حال است.
حتما برای شما هم پیش آمده که در ضمن مطالعه یک مطلب مجازی به این شعار دلفریب برسید که «در لحظه زندگی کن»؛
نه غم از گذشته به دل بگیر و نه هراس از آینده.
بیشک این توصیه از نوعی نیاز برخاسته است. انسان مدرن بیاندازه وحشتزده و بیپناه است.
او تمام رشتههای ارتباطش با ماوراء طبیعت را در بوته شک قرار داده و هیچ روایت محکم و قابل اعتمادی از هستی ندارد.
جایی که ایستاده است، تختهبندی شل و بیقرار است که در هر لحظه بیم شکستناش میرود.
به همین خاطر لحظهی حال برای او چیزی جز اضطراب و ترس نیست.
🔸 از این جهت کلان که بگذریم، انسان در جهان جدید آماج هزارن تغییر و تحول است.
دنیا در هر لحظه جلوهای دارد و ارمغانی پیش میآورد.
انسان در این هزارتو که هر لحظه به چهرهای است، دائما در گردش است. هر لحظه چیزی را میخواهد که یا به دستش میآورد یا در مسیرِ به دست آوردنش، شکست میخورد.
آنجا که میرسد، با سردیِ ملال درگیر میشود و آنجا که نمیرسد، با تلخیِ شکست و ناکامی دست به گریبان است.
انسان در هر لحظه، گذشتهای پر از احساسات تلخ و شادیهای پوچ و خستگی و وازدگی را به یاد میآورد و وقتی به آینده میاندیشد، ابهامی ترسناک قاب دیدگانش را تار میسازد.
انسان از این همه نشخوار گذشته و ترسیدن از آنچه بر دوش عقربههای ساعت به او میرسد، خسته و فرسوده است.
🔸 این خستگی و ترس، شجاعت اقدام را از انسان میگیرد. به کدام تکیهگاه پا در کدام مسیر بگذارد؟ همه چیز بیاندازه آشفته است. گذشته مدام هشدار میدهد و آینده آبستن حوادثی است که همیشه منتظر خبر بدشان هستیم.
تصور کنید در میان این همه اضطراب، ترس و تلخکامی کسی به شما بگوید:
«هی فلانی، بیخیال گذشته و آینده. لحظه را دریاب. همین اکنون و اینجا را دریاب!»
حتی شنیدن این توصیه میتواند برای لحظاتی، یا حتی روزهایی مایه تسلی خاطر انسان شود. ولی این تسکین و تسلّی احتمالا دیری نمیپاید.
🔸 درک لحظه حال به صید ماهی شباهت دارد. برای آنکه ماهی بگیری، باید تور ببافی. آن کس که بالای رودخانه ایستاده و با رقص نور بر امواجِ آب خیالبافی میکند، خیلی زود از گرسنگی بیطاقت میشود و به سفرهای پناه میبرد.
🔸 درک لحظه حال با قصد و نیت انسان میسر نمیشود. نمیتوانم با گفتن این جمله که من میخواهم در لحظه زندگی کنم، از چنگال گذشته و خاطراتش و آینده و ترسهایش خلاصی یابم. لحظات را نه با حرف و شعار که با عمل میتوان درک کرد.
آنچه لحظه حال تو را میسازد، عملی است که بیباک از گذشته و آینده و تنها با در نظر گرفتن آنچه در لحظه حال اهمیت دارد، محقق میشود.
🔶🔸 مرحوم صفایی تقریری از قاعده نظم داشت. به باور ایشان نظم به معنی انجام مهمترین کار در هر لحظه است.
یعنی به گذشتهی آشفته و آیندهی مبهمات کاری نداشته باش؛ ببین مهمترین کاری که اینجا و اکنون در حد قدرت توست، کدام است؟
آن را عهدهدار شو و انجامش بده.
اگر این یک کار را آوردی، آن لحظه را زنده کردی، و الا هر کار دیگری کرده باشی، لحظه را به بیکاری از دست دادی.
🔸 این تقریر از قانون نظم، به انسان شجاعت اقدام میبخشد. با ساختار وجودی انسان هم سازگار است. آدمی در هر لحظه میتواند انتخابی داشته باشد. آن کسی که این توانایی را به رسمیت شناخت و در حدود قدرتش گزینهها را ارزیابی کرد و مهمترینها را پیگیری کرد، به مرور تواناییاش برای ساختن زندگی افزایش مییابد و میتواند آثار شوم گذشته را مدیریت کند و ستونهایی برای سقفهای آینده برافرازد.
🔸 پرسشی که اینجا پیش میآید، چگونگی تعیین این مهمترین کار است. برای رسیدن به معیارهای اهمیت یادداشتی دیگر لازم است...
با ما همراه باشید.
▪️
مدرسه عین صاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054