. |⇦•کسی که غیر زینب... و توسل به کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌مهدی ●━━━━━━─────── بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ  صَلَی اللهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِالله وَ صَلَی اللهُ عَلی قَلبِ زینَب صَبور وَ لِسانَ شَکور.. کسی که غیر مصیبت ندید زینب بود کسی که عشق از او شد پدید زینب بود کسی که فاطمه او را به دامن از اول برای کرب و بلا پرورید زینب بود نُخست روز به بازار عشق آن که ز جان مَطاعِ جور و جفا را خرید،زینب بود برادرش به سر اکبرش شتافت ولی کسی که زودتر از او رسید زینب بود *مصیبت ها دید، الهی بمیرم دردناک تر از همه گمان میکنم این بود اومد گودی قتلگاه بدن برادر را پیدا کرد، گاهی صدا میزد: "أنتَ أخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد:"یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ...." داداش یه روز رو سینۀ پیغمبر جات بود؛ یه روز رو خاک کربلا... یک وقت دیدن لحنش عوض شدصدا میزنه: "یا جَدّاه هذا حُسَینٌ بِالعَراء، مُقَطَّعُ الْأَعْضاءِ،مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ" گفت و گفت تا به این جمله رسید یا رسول الله این همون حسینیه که زیر گلوش رومیبوسیدی... حسیـــــن..حســـــین.... جانم این همه راه دویدم ز پی دلداده ام به امیدی که در این دشت برادر دارم حسین من! عزیز دلم! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم فکر همراهی با شمر دهد آزارم گفت: داداش! خیز نگذار که ما را به اسیری ببرن من که از راهی بازار شدن بیزارم یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد گو چه سان نَعش تو را از روی زمین بردارم *حـــــسین جانم داداشم! نه زخمات یه جوریه برات ببندم عزیر دلم! نه یه سفری رفتی منتظرت باشم برگردی.. حـــــسین....حـــــسین جانم "صَلَی اللهُ عَلَیکَ وَ عَلَی الْباکِینَ عَلَیکَ یا ذَبیحَ الْعَطشان" ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مرثیه ی حضرت زینب سلام الله علیها زینب حقیقتی ست که ناگفته مانده است عشق حسین، او به دل ما نشانده است زینب علیِ ثانیِ صحرای کربلاست تنها نه مرتضاست، که زهرای کربلاست زینب طلوعِ فجر مقاماتِ بی حد است مَدحش زِ چون مَنی که سیَه سیرتم بد است زینب ملیکه ای ست که مداح او خداست بحثش زِ هر چه هست در ارض و سما، جداست زینب عزیزِ هر دو جهان بود، با حسین معراجِ عشقِ بندگی اش بود، یا حسین آه از دمی که خونجگرِ عالمین شد در قتلگاهِ کرببلا بی حسین شد آه از دمی که شمرِ لعین گشت وارد و از بهرِ ذبحِ نور، ولی بی قَواعد و ناگه به دیده، دید که گودال، پر بلاست قرآنِ واقعیِ خدا روی نیزه هاست بر تلّ خاک رفت، عقیله، به سر زنان رو بر مدینه کرد به اندوهِ بیکران گفتا به ناله های جگر سوز و غصه دار بر ختم الانبیا، شرفِ کلّ روزگار (( این کشته ی فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست)) در بهمن ماه ۱۴۰۲ حاج امیر عباسی ✍ 👇