eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
.. و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی ●━━━━━━─────── من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتلِ صبر تو صبرم تمام شد *مگه چي ديد زينب؟ همين امروز...* دیدم که جای آب، لبت نیزه میخُورَد ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد ای احترامِ واجبِ زینب، دَمِ غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد بعد از عبورِ چکمه ی شمر از تنت حسین صحبت ز نعل های سواره نظام شد *يه كاري با بدنِ حسينش كردن، رسيد توي گودال قتلگاه، زينب از مدينه تا كربلا اين همه بلا ديده بود، مادر از دست داد، همه مراقب زينب بودن، باباش اميرالمومنين كه شمشير خورد به فرقش، زير بغل هاش رو گرفته بودن، تا رسيدن جلو در خانه، فرمود: حسنم! حسينم! من رو رها كنيد، ميخوام زينب من رو روي پاي خودم ببينه، دخترم من رو توي اين حال نبينه، باز هم مراعات زينب رو كردن، توي تشييع جنازه ي امام مجتبي نبردنش، عرب رسم نداشت زنها ببرن تشييع جنازه، زينب نبود ببينه جنازه ي برادرش تير باران شد، اما هر چي مدينه نديد، هر چي تو كوفه نديد، امروز اومد بالاي تَلِ زينبيه، اين نيزه ها رو كنار زد، اين شمشيرها رو كنار زد، چه كردن با اين بدن؟ با تعجب صدا زد: آيا تو حسينِ مني؟ يه كاري كرد هيچكي نكرده بود، يه كاري كرد هم دوست هم دشمن گريه كردن "فَاَبکت کلِّ عَدُوٍ و صَدِیق" بدنِ حسين رو جمع كرد، "فَنکَبَّت علیه" خودش رو انداخت رو بدن حسين، لبهاش رو گذاشت روي رگها، اي حسين!... خدايا! به زينبِ كبري، به سخت ترين شبِ عُمرش، فرج امام زمان برسان، قلب نازنينش از ما و مجلس ما راضي كن، ياصاحب الزمان! ببخش برا جدتون كم گذاشتيم، ببخش نمرديم تو روضه، اي كاش حسين جان! تو روضه هات مي مرديم، تو روضه ي عاشورات مي مرديم، امشب آخرِ شب آب آزاد شد، زينب همه رو جمع كرد زيرِ خيمه ي نيم سوخته، ديد خيلي ها نيستن، دخترا نيستن، خواهرا نيستن، به زحمت هر كدوم رو پيدا كرد، بعضي ها جون داد بودن، بعضي ها زخمي بودن، همه رو كه جمع كرد، از سكينه پرسيد رباب كجاست؟ گفت: عمه جان! رباب نشسته كنارِ آبِ فرات، داره با آب حرف ميزنه، بي بي زينب اومد كنارش نشست، گفت: رباب! تو بايد كمك من باشي، تو بايد همراه من باشي، ميبيني بچه ها زخمي شدن، مي بيني بچه ها تشنه هستند، گرسنه اند، صدا زد: زينب جان! دست رو دلم نذار، آب آزاد شده اما علي اصغرم نيست، كاش الان بغلش مي كردم... اي خدا به شيرخواره ي اباعبدالله، به اون خوني كه پاشيده شد به آسمان و يه قطره اش هم برنگشت، فرج امام زمانِ مارو برسان... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. . روحی له الفدا و توسل به کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کرده ای ای خون جگر ز قامتِ زینب بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود. 《فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَابِ》 سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. |⇦•بیابان با وجود تو.... وتوسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌ • ●━━━━━━─────── بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست کنار تو کسی دلواپس خار مغیلان نیست بیابان‌ گردمان کردی ولی زینب پشیمان نیست اگر در به در کوه و بیابانم کنی عشق است اگر زخمیِ صد خار مغیلانم کنی عشق است پریشانم کنی عشق است حیرانم کنی عشق است اگر دنبال معشوق است دل، دنبال سامان نیست بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد مسیر کوفه تا شام بلا را شرح خواهم داد هر آنچه از تو پنهان نیست از من نیز پنهان نیست برادر جان تو ثارُالله، ثارُالله دیگر من حسینِ قبل خنجر تو، حسین بعد خنجر من تجلی میکنم در تو تجلی میکنی در من شهادت یا اسارت هر دو آغاز است پایان نیست بِنِه پا بر زمین این خاک ها مشتاق و لبریزند تمام دختران یک یک مژه بر پات می‌ریزند نباید هم به مهمانداری ات این قوم برخیزند چرا که خلق می‌دانند صاحبخانه مهمان نیست میان کاروان تو ندیدم غیر زیبایی جوانان رشید و نونهالان تماشایی به همره بار گل آورده ام آن هم چه گل هایی غلط گفته هر آنکه گفته این صحرا گلستان نیست نقاب افکن مرا با مظهر حق روبرو گردان طنابی گردن زینب ببند و کو به کو گردان همانگونه که مَردی از شهادت نیست رو گردان به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌مهدی رسولی ●━━━━━━─────── محال است از میان خیمه آه سرد برخیزد ز کوه صبر من حتی نشان درد برخیزد اگر زن شیرِزن باشد به جنگ مرد می‌خیزد بجنگم با سنان، هرگز سنان که جزو مردان نیست به زیر سایبان قد و بالای تو میخوابیم من و این کاروان از چشمه ی فیض تو سیرابیم نه اینکه دست ما دور است از آب و پی آبیم فراتِ بی لیاقت لایق لب های طفلان نیست چه خوشبخت است طفلی که به حلقومش نگات افتد چه خوشبخت است آنکه روی نعشش عبات افتد یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات افتد دلِ سلطان عالم را به دست آوردن آسان نیست به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید *بذار یه تصویر بهت بدم...دیدی مثلا یه اتفاقی میفته بزرگترا ناراحتن بزرگترا میفهمن، بچه ها که نمیفهمن چه خبره، بچه ها که نمیدونن، بچه ها مثلا دارن بازی شونو میکنن، مشغولن اصن خبر نداره چه اتفاقی داره میفته، یه ذره که ماجرا میره جلو اون بچه کوچیکه هم از حال بزرگترا میفهمه انگار یه خبری هست اون بچه هم ساکت میشه غم میگیره، غصه میگیره، مثلا میبینی شروع میکنه گریه کردن، اما دیگه نوزاد که اینجوری نیست..* به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید برادر جان به ما اصلا سفر کردن نمی آید کسی در خیمه های ما بجز شش ماهه خندان نیست *پرده کنار رفت و دید زینب...* صدا زد آی مردم این شهیدِ ما مسلمان است بزرگ خاندانم را نمیبینید عریان است جواب قاری قرآن زینب بوسه باران است جواب قاری قرآن زینب سنگ باران نیست .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•بر مشامم می رسد... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها ویژه اربعین اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید رضی مرتضوی ●━━━━━━─────── "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.." بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا *خوش بحال اونایی که این شب جمعه الان کربلان، خدا نکنه حسرت کربلا به دل ما بمانه، یا اباعبدالله ..به همه ی ما توفیق بده دوباره عرض ادب کنیم، بخدا دلمون تنگ شده برا کربلات حسین جان، ما هم دوست داریم بیایم بین الحرمین، دوست داریم بیایم بالای تل زينبیه، دلمون تنگ شده برا خیمه گاه، برا قتلگاه، برا حرم ابالفضل العباس.. خوش بحال اونایی که در این شب جمعه بین الحرمین نشستن، یه نگاه به گنبد ابی عبدالله يه نگاه به گلدسته های اباالفضل العباس میکنن..* بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا *هر کس که بمیرد از شیعیان ابی عبدالله، امام حسین به بالینش میاد، امام صادق اشاره کرد به اون یارش که داشت از محبت ابی عبدالله گریه میکرد، فرمود: بخدا وقتی جانت به حلقومت برسه اون وقت میفهمی محبت جدم حسین چیه.. اما مؤمنین و شیعیان حسین وقتی میمیرن تازه ابی عبدالله رو میبینن، فرمود: عزرائیل از شیعه ی ما میپرسه، این حسینه، این بهشته، این جای توعه، اگه میخوای بمیر اگه میخوای زنده بمان، خودش با اشتیاق با شوق میگه نه بخدا قسم دیگه نمیخوام زنده باشم میخوام برم با حسین.. حسین جانم! اسم تو دل های ما رو تکان میده آقا، در روز قیامت فرمود: امام صادق یک عده دور ابی عبدالله جمعند، بهشت پیک میفرسته ما برای شما آماده ایم، میوه های بهشتی نعمت های بهشتی، اینا جواب میدن بهشت ما حسینه، تا ابی عبدالله اینجاست ما جایی نمیریم بهشت ما حسینه، به اینا میگن حُدّاثُ الحسین. خدایا ما که آدمای خوبی نیستیم گنهکاریم اما در دلمون محبت حسین تو رو داریم، تو رو به نام ابی عبدالله دست ما رو هم بگیر، یه کاری کن در روز قیامت امام حسین ما رو بشناسه بگه آره همین بود گریه کن منه محب منه، دوستدار منه، این همونه که در دنیا حسین حسین می‌گفته، این دلتنگی رو برا حرم ابی عبدالله در دلت ببین تا بفهمی زينب کبری بعد از اربعین ابی عبدالله چی بر دلش گذشت، یه لحظه دلتو ببرم کربلا... قافله سالار آمد از امام سجاد پرسید آقا سر دو راهی هستیم بریم مدینه یا بریم کربلا؟ فرمود: برید از عمه ام زینب بپرسید، آمدن از زینب پرسیدن، صدا ناله ی زینب بلند شد. بخدا این دلهای ما پر از اشکه پر از داغه، چهل روز هرچی گریه کردیم ما رو زدن، هر وقت حسین گفتیم به ما تازیانه زدن دلم تنگ کربلاست بریم کربلا، آمدن کربلا... آمد کنار قبر برادرش حسین، یه جمله گفت زینب دل همه رو سوزاند، داداش فقط چهل روز گذشته اما اگه سر برداری زینبو ببینی، زینبو نمیشناسی، موهام سفید شده، کمرم خم شده، زانوهام بی توان شده برادرم، همه رو بردم برگرداندم اما سراغ دخترت رقیه رو از من نگیر...* در جهان تا زنده ام، گویم ثنایت یا حسین دست حاجت میبرم پیش خدایت یا حسین .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦• یابن شبیب.... سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی ●━━━━━━─────── یابن الشبیب، دختر ترسیده دیده ای یابن الشیب، زخم جگر را نمک زدن یابن الشبیب، عمه ی ما را کتک زدن *کاشکی که جلو چشم برادر نمیزدن ظاهر امر این بوده که حسین ندیده ولی اربعین که برگشت صدا زد حسین..!* حسین کنار تو به من و دخترت چه شد دیدی که زنده زنده کنارت نمرده بودم و مردم صبر از زبان عجز ثناخوان زینب است عقل بسیط، واله و حیران زینب است هر آیه در صَحایف علوی به وصف صبر نازل بر انبیا شده، درشأن زینب است ایوب صابر است ولیکن در این مقام انصاف دِه که ریزه خور خوان زینب است *حرف رو نمیشه بی دلیل زد یعنی پیغمبر رو میگی که ریزه خور خوان حضرت زینب هست شاعرش خیلی زرنگ بوده که بعد از این بیت ها ،این بیت ها رو آورده چون میخوان بگه ما حرفمون رو داریم با دلیل میزنیم چه دلیلی داری که ایوب صابراست ولیکن در این مقام انصاف ده که ریزه خور خوان ...«زینب است»* در قتلگاه جسم برادر به روی دست بگرفت که ای خدای من این جان زینب است قربانی تواست بکُن از، کرم قبول کاری،چنین به عهده ی ایمان زینب است مدیون خونِ پاک حسین اند انبیا اما حسین فاطمه مدیون زینب است «یازینب،یازینب ،یازینب....» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•می روم از کربلایت.... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی ●━━━━━━─────── عمه سادات، زینب کبری "بَکَتْ وَ أَبْکَتْ وَاللّهِ کُلُّ عَدُّوٍ وَ صَدیق" عمه ی سادات زینب کبری کنار کشته ی داداشش نشسته بود و اشک می ریخت طوری گریه می‌کرد دوست و دشمن به حالش گریه میکردند. گاهی صدا میزد "أَنتَ أَخی" آیا تو برادر منی گاهی صدا میزد..یا جَدّاه...!*  این کشته‌ی فتاده به هامون حسین توست این صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست *گاهی دست زیر بدن پاره پاره برادر میبرد، صدا می‌زد.. خدا! این قربانی رو از آل محمد قبول کن..حسین...چه کردن با این خواهر داغ دیده؟ یابن الحسن! یه عده از عربها اومدند اما با کعب نی و تازیانه از بدن برادر جداش کردند، زن‌ها رو سوار ناقه ها کرد، بچه‌هاشون رو بغلشون داد، اما وقتی نوبت به خودش رسید دیگه کسی نبود کمکش کنه، یه نگاه به طرف گودی قتلگاه کرد،زبان حالش این بود داداش پاشو.. زینبت می خواد سوار ناقه بشه یه نفر مَحرم نداره....«حسین. حسین حسین » نوایِ کاروان هر دَم زند آتش به جانم خدایا بر زمین مانده تنِ آرامِ جانم رَوان با شور و شینم خداحافظ حسینم  رفتم من و هوای تو از سر نمی‌رود داغِ غمت زِ سینه‌ی خواهر نمی‌رود می‌روم از کربلایت می‌سپارم بر خدایت ای حسین جان... *خدایا به سوزِ دل زینب کبری، به اشک چشمش، به دل داغ دیده اش، به چادر خاک آلودَش، به بدن تازیانه خورده‌اش، فرج امام زمانمان را برسان، موانع فرجش برطرف بفرما... امشب همه ما را به زینب کبری ببخش..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•مادرِ گریه.... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج امیر کرمانشاهی ●━━━━━━─────── مادرِ گریه مادرِ غم ها جانِ از غصه آمده بر لب! روضه دار شبانه روز حسین! السلام علیکِ یا زینب! چشم های تو از نجابت و نور چشم های تو جنس باران است گریه های زیاد آبت کرد  بس که زخم دلت فراوان است بین بستر که روضه می خوانی وسط گریه می روی از حال وسط روضه ی در و دیوار وسط روضه ی سر و گودال خاطرم مانده ای برادر من زلف هایت به چنگ گرگ افتاد گره در بین زلف تو می خورد روی سینه نشست یک صیاد حرمتت را حرامیان بردند غارت پیکر تو یادم هست دست و پا می زدی مقابل من شمر بالا سر تو یادم هست زخم بال و پَر تو یادم هست *"مَاذا لَقینا فی یوم الاثنَین قَدیماً وَ حَدیثاً" فرمود: ما هر چه مصیبت میکشیم از این روز دوشنبه هست * نیزه ای میخ را به یاد انداخت ناله ی مادر تو درآمد آن قدر سعی کرد خواهر تو نیزه از پیکر تو درآمد *خانم دو بار آتیش دیدی، یه بار وقتی مادرت بین در و دیوار بود یه بار وقتی خیمه ها را آتیش زدند..مدینه بیشتربهت سخت گذشت یا کربلا ؟ خانم میگن دوتا تشت دیدی یکی پاره های جیگر امام حسن یکی تو مجلس یزیدِ نامرد..* چشمان تو را پر آب دیدم دورِ سر تو شراب دیدم *خانم دو تا شلوغی دیدی یکی کوچه مدینه یکی تو گودال دیدی نیزه ها میره دست خالی بر میگرده شمشیر دار میره بدون شمشیر بر میگرده ، خانم هر دو جا میگن دیر رسیدیم مدینه دیدی مادرت رو زمین افتاده..کربلا یه لحظه ای رسیده ای که دیدی سر حسین تو پنجه های شمره..* به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سرِ تو دعوا بود؛ ناله کشیدم من سرِ تو رو بردند دیر رسیدم من یه گوشه ی گودال؛ مادرو دیدم من که رفته بود از حال..دیر رسیدم من… صدا زدی من رو… خودم شنیدم من صدای رگ هات بود! دیر رسیدم من *خیلی چیزا رو دو مرتبه دید با تشابهایی، ریسمان به گردن پدرش دید ...* سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•یک سال و نیم .... سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید مهدی ●━━━━━━─────── سلام علی قلب زینب صبور و لسان شکور این مدتی که میگذرد در عزای تو حسین من!روزی نبوده اشک نریزم به پای تو *یچیزی بگم شاید از زبون بی بی باشه ماهم باهاش خیلی گریه کردیم..* یه شب گریه نکنم میمیرم یه سال ونیم کارم‌همین بود یه روز سینه نزنم میمیرم این مدتی که میگذرد در عزای تو روزی نبوده اشک نریزم به پای تو داداش! با یاد آخرین شب پیش تو بودنم یک شب نبوده روضه نگیرم برای تو یک سال ونیم شمع شدم سوختم حسین یک سال و نیم آب شدم در عزای تو حسین.... ای کاش لحظه ای که رسد جان من به لب بودم کنار قبر تو در کربلای تو «منکه قراره بمیرم کاش تو کربلا...» آخ حسین جان!همون روزی که تورو ازم جدا کردن کاش میمردم،دعا کردم خدا مرگمو برسونه اما انگار قراربود بعد تو پرچمدار خواهرت باشه علمدار زینبت باشه اون دستی که شب عاشورا گذاشتی رو قلب زینب منو نگه داشته...والّا منم‌بارقیه تو خرابه دق میکردم..* ای کاش لحظه ای که رسد جان من به لب بودم کنار قبر تو درکربلای تو ای کاش لحظه ای که میایی به دیدنم از تن سرم بریده شود پیش پای تو حسین جان! جان میدهم به بستر مرگم در آفتاب *هر چی عبدالله اصرار کرد بیا بسترت رو ببرم تو اتاق گفتم عبدالله تو که نبودی ،ندیدی من دیدم چی دیدی زینب آخ او می دوید و....* جان میدهم‌ به بستر مرگم در آفتاب مثل تنِ به بیابان رهای تو حسین جان! بر روی، سینه پیروهنت را گرفته ام تا اینکه باز زنده شود ماجرای تو *چه ماجرایی که زینب وبیچاره کرده لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِی بِکَ فَأَسْأَلُ اللَّهَ چه مصیبتی؟ مصبتةً ما اعظمها..کدوم ماجرا؟ زینب یه ذره حرف بزن همه رو تو سینه ات نگه ندار..دم آخره. یذره خودت رو سبک کن قول میدیم ما با گریه ی توگریه کنیم قول میدیم ما با روضه ی تو ضجه بزنیم..کدوم ماجرا؟..* گودال بود و ولوله ی نیزه دارها گم بود بین هله هله هاشان صدای تو *اینقدر دور گودال هلهله کردن کسی صدات رو نشنوه ..چندجا اگه میزاشتن صدای حسین آدما رو عوض میکرد کافی بود بشنون حسین داره استغاثه میکنه برمیگشتن به سیدالشهدا قسم نذاشتن گریه ی حسین رو نذاشتن کسی بشنوه کجاها نذاشتن صدای حسین روکسی بشنوه..یبار بالاسر علی اکبرنذاشتن...گفتن الان صدای گریه ی حسین رو دشمن بشنوه زیرو رو میشه.یبارم داشت خطبه میخوند سوار شتر بود با لباس پیغمبر دیدن کلام حسین داره دلا رو زیرو رو میکنه نذاشتن ...یبار داشت خودش رو معرفی میکرد نذاشتن.. یبار بالاسر علی اکبر نذاشتن صدا حسین به لشگر برسه، یبار داشت خطبه میخوند نذاشتن ،یبار داشت خودش معرفی میکرد نذاشتن.یبار هم اون لحظه های آخر داشت مناجات میکرد صورتش رو خاک بود داشت با خدای خودش حرف میزد نذاشتن ..اما این یدونه با بقیه فرق داشت.. دفعه های قبل اگه نذاشتن صدای حسین رو کسی بشنوه یا هلهله کردن یا سنگ زدن یا کف زدن اما این دفعه ی آخری چجوری،صداش رو قطع کردن..داشت میگفت یا غیاث المستغیثین ی مرتبه دید محاسنش تو دست قاتلشه دید سینه اش سنگینه یه نگاه کرد والشمر جالس ...ای حسین..... آخ برات بمیره مادرت حسین غریب گیر آوردنت حسین برات بمیره مادرت غریب گیر آوردنت *خدا به زینب و به غصه های دل زینب فرج امام زمان ما برسان.خدا شام غریبان عمه امام زمان توفیق زیارتش رو در همین ماه رجب به همه ی ما عطا بفرما..خدا به اشک های حسین تو آخرین لحاظ و تو آخرین مناجاتش قلم عفوت رو برجرایم و گناهان ما بکشان* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. هدیه به روح مطهره و منوره بی بی دوعالم، عقیله العرب، بانوی صبر و استقامت، بلاکش دوران، خانم زینب کبری سلام الله علیها و تسلای دل داغدار آقامون حجت بن الحسن ارواحنا له الفداء به مناسبت رحلت جانگداز عمه جانشون زینب سلام الله علیها عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.  بسم الله الرحمن الرحيم... یارحمن و یارحیم... 🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا یا بن الحسن... ایام عزای عمه جانتون زینب کبری سلام الله علیهاست... کجایی پسر فاطمه... 🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا 🔸امید آخر دلهای داغدیده بیا امام زمان... آقا 🔸به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت 🔸که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا ای... آقای مهربان... بابای مهربان... کجایی... کجایی... آقا...اگه شما بیای... دل یتیمان شهدا آرام ميشه... بیا به داد دل خانواده ی شهدا برس... آقا... بیا که دل شیعه خونه... یا بن الحسن... ای... مرهم زخم شیعه کجایی... یا بن الحسن... آقا... امشب چطوری قسمت بدم... 🔸عزیز فاطمه جدّت حسین در یم خون 🔸تو را صدا زند از حنجر بریده بیا 🔸به آن لبی که بر آن چوب میزدند به طشت 🔸به خواهری که گریبان خود دریده بیا آقا جانم... خودتون فرمودید... هر وقت خواستید برا فرجم دعا کنید... خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید... یا صاحب الزمان... امشب اومدم بگیم... خدا به ناله های زینب کبری... دیگه فرج آقامون رو برسان... حالا امام زمانت رو صدا بزن... یا صاحب الزمان... ایام . سلام_الله_علیها میون خیمه هرشب روضه داره نداره خوابُ برلب روضه داره اگه چشمای مهدی غرق خونه به یاد عمه زینب روضه داره ✍ .
. حالا که امام زمانت رو دعوت کردی... احترام کن... مودب بشین... دستات رو بگذار روی سینه... میخواهیم به بی بی کبری سلام بدیم... از همینجا دلها رو روانه کنیم حرم با صفاش... تصور کن الان ورودی حرم ایستادی... میدونم این آرزو رو به دل داری... میدونم یه همچین روزی رو از خدا میخواهی... آماده ای سلام بدیم... اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ فـاطِمَهَ وَ خَدیجَهَ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ 🔸ای یادگار سه امام زینب 🔸بر قلب سوزانت سلام زینب سلام ما به اون خانمی که یه عمری مصیبت دید اما صبر کرد... بلاکش دوران بی بی زینب... چهار پنج سال بیشتر نداشت... داغ جدش رسول خدا رو دید... صبر کرد... هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود... پهلوی مادرش زهرا رو شکستند... جلو چشمانش به مادرش سیلی زدند... اما صبر کرد... داغ مادرش رو از یاد نبرده... فرق شکسته باباش امیرالمومنین رو دید صبرکرد... بمیرم برات بی بی جان زینب... یه روز هم تکه های جگر برادرش امام حسن رو دید... اما بازم صبر کرد... روز عاشورا در نصف روز... جلو چشمانش... تمام عزيزانش رو شهید کردند بازم صبر کرد... تمام دلخوشی زینب حسین بود... اما امان از اون لحظه ای که حسینش هم صدا زد... خواهرم... زینبم... منم میخوام برم میدان... زینب جان... خواهرم... خدانگهدار... زینب کبری طاقت دوری برادر رو نداره... عرضه داشت... حسینم برادرم... برا من که دیگه کسی نمونده... تو هم میخواهی بری... زینبت رو تنها بگذاری... ای یادگار مادرم حسین... اگه دست ولایت ابی عبدالله نبود... بی بی زینب در کربلا جان میداد... ابی عبدالله فرمود خواهرم... انقدر بی تابی نکن... تا صدای تکبیر من میاد... (بدان) بدون من هنوز زنده ام... ابی عبدالله رفت میدان... تصور کن... زینب کبری هم داخل خیمه... تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه... دلش آرام میگیره... اما امان از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید... حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله... داخل خیمه... هی بلند ميشه... میشینه زمین... میگه برادرم... حسینم... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... در همون حالت... یکدفه صدای ذوالجناح بلند شد... شاید خوشحال شده زینب... برادرم حسین برگشته... دوان دوان اومد بیرون... یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته... اما... یال اسب غرق خونه... زین اسب واژگونه... بی تاب شد زینب... همینجا بود... 🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند 🔸ولی سالار زینب را ندیدند یاصاحب الزمان منو ببخشید... عمه جانتون زینب دوان دوان... به سمت قتلگاه... 🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین 🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین خدا به داد دل بی بی زینب برسه... تا رسید بالای تل زینبیه... نگاه کرد دید... فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ ... وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ ... وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ ... شمشیر دارها با شمشیر میزنند... نیزه دارها با نیزه میزنند... یک عده ای هم که سلاح ندارند... با سنگ میزنند... خدا... چکار کنه زینب... بی تاب شده زینب... فقط دستاش رو گذاشت روی سر... هی صدا میزد... وامحمدا... واعلیا... روضه من تمام... فقط همینو بگم... چیزی نگذشت دیدند... 🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب تسلای دل بی بی زینب ناله بزن یاحسین... 🔸حسین آرام جانم 🔸حسین روح و روانم . خدای متعال ان شاء الله، این دسته جمع رو به زودی زود، کنار حرم با صفای عقیله بنی هاشم، بی بی زینب کبری سلام الله علیها برساند، از نزدیک عرض ادب کنیم عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. .
. |⇦•ستر ناموس نبوت... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی ●━━━━━━─────── ستر ناموس نبوت چون حجاب زینب است محتجب لفظ حجاب از احتجاب زینب است دانش آموز علی و خواهر ناموس دین کی دهد معجر قران کتاب زینب است از مزارش گر صدای سوز و سازی بشنوی آن صدای سوزش قلبِ کباب زینب است از میان تربتش بوی حسین آید برون کهنه پیراهن گمانم در مزار زینب است *تا لحظه آخر بغل کرده بود،پیرهن داداششو..* پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش غم نخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است ملجا اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود شب نگهبان، در کنار نحر علقم زینب است * از کدوم زینب بگم؟ این زینبی که مدحشو گفتم یا این زینبی که میخوام روضه شو بگم..* با احترام آمد وبی احترام رفت، با صد سلام امدو با والسلام رفت آتش دوباره پا روی کاشانه اش گذاشت با روضه ی شکستن در، از خیام رفت خلوت نشین پرده ناموس کبریا همراه شمر و حرمله در ازدحام رفت ای ساربان! ای ساربان ! آهسته ران آهسته ران تا در قفای کاروان گوید حسین من اذان «بی قافله سالارم! شمر است جلو دارم» *این خانمی که باعزت واحترام وارد شده بود،عباس اومد جلو پاش رکاب گرفت که پا رو خاک نیاد،همه بنی هاشم اومدن صف کشیدن،سایه عمه اشونو کسی نبینه، الان ببین چی داره میگه:..* یک آرزو دارد دلم، اکبر ببندد محملم قاسم به کف گیرد عنان،ای ساربان! آهسته ران «بی قافله سالارم شمر است جلو دارم» *صبر میکرد همه چراغای مدینه خاموش شه. میخواست زینبو ببره سر مزار مادرش، اما میگفت هر کدوم یه طرف بایستین، سایه دخترامو کسی نبینه، اما لحظه آخر روز دوازدهم داره دور و ورشو نگاه میکنه یه نگاه کرد سمت علقمه گفت :آی غیرت الله بلند شو،همه رو خودم سوار ناقه کردم،الان میخوام سوار شم ،محرم ندارم اباالفضل....* «بی قافله سالارم شمر است جلو دارم» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇