♻️|نظام مالی اسلامی؛ راهی که پیموده ایم، مسیری که پیش روست ✔️حجت الاسلام استاد 💠موضوع بحث ما نظام مالی است. مفهوم نظام اقتصادی زیرمجموعه نظامات به مفهوم عام قرار دارد و نظام مالی زیرمجموعه نظام اقتصادی است. ✳️اقتصاد دو بخش دارد: واقعی و غیر واقعی. بخش واقعی اقتصاد طبق تقسیم بندی رایج در اقتصاد غرب، شامل دو قسمت است یکی بازار کالا و خدمات و دیگری بازار عوامل تولید. بخش مالی، قسمت غیر واقعی اقتصاد است که شامل بانک، بورس و بیمه می شود که مجموعه ای از اعتبارات است. فرق عمده بین بانکهای تجاری -بانکها اقسام مختلفی دارند مثل بانکهای توسعه ای، سرمایه گذاری و ...- و بورس این است که بورس خلق پول نمی کند ولی بانک خلق پول می کند. ✳️از منظر فقهی دو روش عمده می تواند در مواجهه با این پدیده ها تحقق پیدا کند: یکی روش انفعالی است دوم روش فعال. 1️⃣ روش رایج این است که می بینیم فلان معامله و فلان ابزار مثل بیمه را بررسی می کنند و با فقه تطبیق می دهند که کجای آن با فقه سازگار است و کدام سازگار نیست. مثلا بانک پول مردم را می گیرد و سود می دهد. از طرف دیگر وام همراه با نرخ بهره می دهد. متفکران اسلامی گفتند بانک یک واسطه است. از یکطرف مردم در بانک پول می گذارند که در ماهیت آن اختلاف است؛ دیدگاه غالب این شد که قرض است. افراد را دو دسته کردند و گفتند کسانی که سود نمی خواهند کارشان قرض الحسنه می شود و کسانی که سود می خواهند. از طرف دیگر بانک در غالب عقود پول را به طرف مقابل واگذار می کند از قبیل مضاربه، مساقات و مزارعه و مشارکت و ... . تلاشهای فقهی برای تصحیح این امور صورت گرفت. بانکها به سمت عقود حرکت کردند ولی چون ساختار بانک بر اساس بهره بنا شده است دنبال این نمی رود که نظارت واقعی کند. نتیجه عملی که امروز دیده می شود این است که بانکها در طول زمان به قرارداد ها به صورت صوری عمل می کنند. این حاصل روش برخورد انفعالی با پدیده است. 2️⃣ روش دوم روش برخورد فعال است. اگر ما روش فعال داشته باشیم لازم نیست دنبال مقاصد الشریعه برویم. در روایت آمده «وَ اللَّهِ لَلرِّبَا فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَخْفَى‏ مِنْ‏ دَبِيبِ‏ النَّمْلِ‏ عَلَى الصَّفَا» اگر کنه این روایت فهمیده شود، مسیر فعلی قابل تأیید نیست. باید نظامی را پیشنهاد دهیم که معیارهای اسلامی رعایت شود نه اینکه بخواهیم نظام متعارف را توجیه کنیم. شهید صدر یک بحث روش شناسی دارد که اگر آن را توسعه دهیم یکطرف آن به فلسفه بر می گردد، یک طرف به فقه و یک طرف به اقتصاد. ایشان با نگاه درجه دو به فقه، روشی ارائه نمود که به کشف مکتب اقتصادی از فقه ختم شد. روش ایشان در اقتصادنا از روشهای فعال است. اگر ضوابط عامی که در کتاب وسنت مطرح است، درست تفسیر شود دایره اصول عملیه کم می شود چرا که در خیلی از مواردی که فکر می کنیم اماره نداریم، خواهیم دید اماره وجود دارد. این را قبول داریم که در زمان غیبت امکان نظام سازی وجود دارد. به قول مرحوم امام، فقه تئوری اداره زندگی از گهواره تا گور است؛ از ظرفیت های نهفته فقه، می توان نظام صحیح درست کرد. 🌿 گزاش کامل نشست: http://ijtihadnet.ir/?p=70672