بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔖ترجمانِ عملی کتاب طرح کلی 🔻چرا باید از شهید رئیسی الگو ساخت و چرا باید از او حرف زد؟ برای روایت‌کردن رئیسی نباید تنها به سراغ مبارزه با فساد یا رونق تولید یا مردمی‌بودنش یا... رفت. باید به سراغ نگاه و بینشی از او رفت که این عملکرد را باعث شده است. رئیسی یک رئیس‌جمهور با قابلیت تمدن‌سازی بود. او مبانی و چهارچوب قوی برای انجام خدمت در سِمت ریاست‌جمهوری جامعه اسلامی داشت. آنهایی که در محضر کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی تلمذ کرده‌اند می‌فهمند این شهید بزرگوار همچون شهید سلیمانی توحید طرح کلی را خوب فهمیده‌ بود. همان توحیدی که اختلاف طبقاتی را نفی‌ می‌کند و شکل و شمایل جامعه را توحیدی و بر مدار دستور الهی می‌خواهد. مردمی‌بودن رئیسی بی‌شک از این نگاه برخواسته‌ است او خود را برتر از مردم نمی‌دید و خود را با مردم برابر و بلکه خود را خدمتگزار آنها می‌دید. در بینش اسلامی انسانی بر انسان دیگر برتری ندارد مگر به تقوا، و آن هم نه باعث مزیت مادی که بلکه موجب مسئولیت بیشتر است. در بند اول کتاب طرح کلی می‌خوانیم که مسلمان باید مسئولیت‌پذیر باشد و برای گرفتن یک مسئولیت باید تلاش کند تقوایی در حد‌ و‌ اندازه آن کسب‌ کند و گرنه کج می‌رود. شهید رئیسی تقوایش هم‌سنگ رئیس‌جمهور‌ بودنش بود. برای همین منحرف نشد و از جایگاهش سوء‌استفاده نکرد. در این نگاه شرط مسئول‌شدن در کشور اسلامی فقط تحصیلات و توان و تجربه و علم نیست، تقوا یک عنصر مهم است و ممیزه فرهنگ اسلامی از دیگر فرهنگ‌‌هاست. او معنویت و اخلاق را به عرصه‌ی سیاست بازگرداند. سیاست همراه با معنویت و اخلاق که ضامن آن تقواست نقطه مقابل سکولاریسم است؛ و ایشان با تمام این خصوصیات، سه سال با تمام دنیای اکثرا دین‌گریز رابطه‌ای بر پایه ولایت به معنی آنچه در طرح کلی است، داشتند. ولایت طرح‌ کلی که به معنای همبستگی و هم‌جبهه بودن است، روابط یک جامعه اسلامی و جوامع دیگر را بر سه دسته تقسیم می‌کند. کسانی که مکتب و تعهدات ایمانی و آرمان‌هایشان شبیه ماست و در مقابل استکبار می‌ایستند، با ما هم‌جبهه و پیوسته‌اند. جنگ آنها جنگ ما و دوستی‌شان دوستی ماست. حمایت از آنها وظیفه ایمانی ماست. برخی کشورها با ما اشتراکات ایدئولوژیکی و مکتبی ندارند اما خوی استکباری و استعماری هم ندارد و به اصطلاح شریک راهبردی هستند. رابطه ما با آنها براساس منافعمان هست. جنگ آنها جنگ ما نیست و لزوما صلح آنها صلح ما نیست. روابط ما با آنها براساس عزت، احترام متقابل و منافع مشترک و منافع ملتمان است. با دسته سوم که خوی استکباری و استعماری دارند هیچ رابطه‌ای نداریم و اگر هم بنابر مصالحی بر میز مذاکره بنشینیم از موضع قدرت و برتری و عزت با آنها برخورد می‌کنیم و هرگز به آنها خوش‌بین نیستیم. در سیاست وزارت خارجه‌ی شهید رئیسی به‌خوبی می‌شود این صف‌بندی را دید. هم‌جبهه با جبهه مقاومت در منطقه، همکاری با بسیاری از کشورهای بدون موضع استکباری، از چین و روسیه گرفته تا کشورهای عربی و کشورهای منطقه و آفریقایی و آمریکای لاتین و...، و از طرف دیگر مواضع قدرتمند،انقلابی و اعلام بی‌نیازی در مقابل خودکدخداپنداران مستکبر. در مقابل کسانی که سیاست خارجه را به انزوا یا وابستگی تقلیل می‌دادند، سید ابراهیم رئیسی و وزیر شهیدش امیر عبدالهیان با پایبندی به این صف‌بندی قرآنی، از موضع عزت روابط خارجه را به نفع ملت سامان‌دهی کردند. شهید رئیسی عزیز خود چنین انسانی با رویکرد تمدنی به دین بود اما زمان لازم بود که این بینش و رویکرد در بدنه دولت و کارگزاران نظام رسوخ کند و آنها تربیت شوند و دولتی ساخته شود در حد و قواره تمدن‌سازی اما متاسفانه اجل مهلت نداد. با این وجود سه سال کوتاه و در عین‌حال پربار و پربرکت خدمت او و خود شخص ایشان نمونه‌ای در پیش‌روی مردم است که باید تحلیل و تدقیق و تبیین شود و ابعادش مشخص شود تا قابل الگوبرداری برای دیگران شود. شناخت او و ویژگی‌های مدیریتی‌اش در حد رئیس جمهور کشوری که داعیه‌ی تمدن‌سازی دارد، می‌تواند شاخص خوبی برای انتخاب کارگزاران آینده نظام در راستای این هدف باشد. ✍ محدثه زندی @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی