🖊 راه صعب و دشوار آینده
✍️ سیدجواد میری مینق
در این چند روز فرصتی دست داد با برخی از نمایندگان جنبش "زن، زندگی، آزادی" صحبتی کنم و از مطالبات آنها و اینکه مقصودشان از حضور در تظاهرات چیست بپرسم.
یکی از نکاتی که در میان همگی مشترک بود اینست که بحث فقط مسئله حجاب نیست بل این محملی است تا بتوانند مطالبات بنیادیتر خود را حول آن شکل دهند و مهمترین مطالبه آنها "گذر از جمهوری اسلامی" به یک نظام نوین است.
اما اینکه این نظام دیگر چیست یا چه مختصاتی دارد در باب آن تاملی نکردهاند و اساساً میگویند این پرسش الان مطرح کردنش موجب تضعیف موضع خواهد شد. بنابراین اکنون باید بر این موضع پافشاری کنیم که "چه نمیخواهیم" و در وهله بعد به این بیاندیشیم که "چه خواهیم خواست".
در نگاه معترضین این جنبش حرکت آنان اصلاً سیاسی نیست بل جنبش ماهیت مدنی دارد ولی در پاسخ به این پرسش که اگر این حرکت صرفاً مدنی است پس چرا به دنبال تغییر در ساختار سیاسی هستند پاسخ کوتاه آنها این است که نمیتوان به وعدههای حاکمیت "اعتماد" کرد. البته خودِ این عدم ورود به ساحت چانهزنی نشان از این دارد که جنبش موجود در "فاز مدنی" نمیتواند زیاد توقف کند و به زودی خواهی نخواهی تغییر ماهیت خواهد داد و این تغییر بدون تبعات در سطح کلان جامعه نخواهد بود.
نکته دیگر که از منظر معترضین این جنبش کاملاً یا مغفول مانده یا به سهو/عمد "اپوخه شده" ساحت بینالمللی است. به تعبیر دیگر، آیا نباید به این اندیشید که چه نیروهایی در نبود جمهوری اسلامی برای ایران تصمیم خواهند گرفت؟ پاسخی که من دریافت کردم این است که در دوران معاصر هرگاه بیگانگان ورود کردهاند به ایران آسیب جدی وارد نشده است. پاسخهایی از این سنخ نشان میدهد که معترضین هیچ تصوری از آرایش نیروها ندارند.
البته این عدم فهم آرایش نیروها صرفاً محدود به معترضین در این جنبش نیست بل به این پروبلماتیک باید "اقلیم" دیگری را هم افزود و آن سردرگمی مفهومی است که هم معترضین دچارش هستند و هم پوزیسیون و هم اپوزیسیون خارج از کشور. معترضین در جنبش "زن، زندگی، آزادی" میگویند ما یک دولت سکولار میخواهیم و رضا پهلوی هم این دولت را بدینگونه صورتبندی میکند که در دولت آینده در ایران "کلیسا" (Church) از "دولت" (State) جداست و نیروهای سیاسی داخل هم مدعی هستند که در برابر امر سکولار ایستادهاند.
حال به نظرم دشواری راه آینده در اینجاست که نه معترضین میدانند که چگونه باید از دستاوردهای جنبش صیانت کرد و نه چارچوب مفهومی امر سیاسی نسبتی با اینجا و اکنون ایران دارد. دولت جمهوری سکولار، پادشاهی مشروطهخواه، دولت سکولار دموکراتیک ... و مفاهیمی یوروسنتریک از این دست در بسیاری از مقالات و نوشتهها و سخنرانیهای اپوزیسیون پر است و هر کدام به نحوی جنبش را به نفع "براندازی" مصادره به مطلوب میکنند و این درحالیست که جنبشها میتوانند "اصلاحی"؛ "بدیل"؛ "رهاییبخش" و "انقلابی" باشند و با توجه به تجربههای تاریخی یک سده اخیر در ایران راه پیش روی "جنبشهای اصلاحی" میتوانند باشند که راهکارهای رهاییبخشی نیز به همراه داشته باشند. زیرا دو انقلاب نتوانست بنبستهای جامعه ایرانی را حل کند بل هر تغییری در ساختار سیاسی بدون دگرگونی در جایگاه زیربنایی ایران در نظم جهانی قادر نخواهد بود وضع طبقات اجتماعی در ایران را به صورت بنیادین متحول کند و چنین تغییری در ساحت جهانی هم بسادگی و بدون پشتوانه فکری و تکنولوژیک دور از دسترس است.
✍️راه کم هزینهتر پیش روی ما چیست؟ باز-گشت به "روح قانون اساسی" که بنیادیترین مولفهاش ترجیح "خیر عمومی" بر "منافع شخصی/گروهی/جناحی/صنفی/طبقاتی/خویشاوندی" است و پرسش اینجاست که آیا عزمی چنین در ما یافت میشود که "خیر عمومی" را اصل رکین حکمرانی قرار دهیم یا خیر؟
#رصد
.__________
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺
@ensani_islami ༻