#پیام_مخاطب
نقدی بر یاداشت «علیه اعدام، مطلق و بدون شرط»
مدعای این پست ، نفی مطلق اعدام است. بیشتر تمرکز بر دولت است اما عبارات کمی ناواضح است که در جایی که خود مردم تقاضای اعدام مجرمی را داشته باشند باز هم این ادعا صادق است یا خیر.
به هر حال دلیلی که مطرح می کنند این است که «دولت حق ندارد بُکشد» زیرا حق کشتن «موجب تحکیم قوه ی قهریه ی دولت و تثبیت خشونت قانونی» می شود و باید این خشونت قانونی دولت مهار شود.
در تکمیل این حرف می گوید «خشونت قانونی یا خشونت مشروع، وجه خشونت آمیز خود را از نظرها پنهان می کند.»
در نقد این دلیل باید گفت
اولا تلازمی بین «تحکیم قوه ی قهریه و تثبیت خشونت قانونی» با « لزوم سلب حق خشونت و اعدام» وجود ندارد. یعنی جای پرسش است که چگونه مستدل می خواهد از حد وسط تثبیت خشونت قانونی، برای منفی نشان دادن حق اعدام استفاده کند. تحکیم قوه ی قهریه نه تنها امری مذموم نیست بلکه برای اداره ی جامعه لازم هم هست. مدیریت زندگی اجتماعی تنها به دلسوزی و ترحم نیازمند نیست بلکه در جای خود به قهر و غلبه هم احتیاج دارد.
قدرت و اِعمال قدرت برای حاکم نه تنها امری مذموم نیست بلکه محمود هم هست.
ثانیا پیش فرض این سوال بر تفکیک کامل دولت با مردم است گویا دولت از فضا آمده و ناخواسته بر خلاف میل و مصالح مردم حکم می کند. این پیش فرض غلط است چرا که دولت برآمده ی از مردم است. دولت خدمت گزاری مردم است و خودش جزئی از مردم است. طبق مبانی لیبرال دموکراسی، حقوق دولت از جانب مردم اعطا شده، پس اگر دولتی خواهان مجازات باشد ، در واقع مردم این حق را به او داده اند و ظاهراً طبق دیدگاه نویسنده خشونت مردم ایرادی ندارد.
ثالثا اینکه خشونت قانونی، وجه خشونت را پنهان می کند هم حرف صحیحی نیست:
۱. اتفاقا اعدام نکردن، وجه خشونت قتل ها را مخفی می کند. گویا که قتل یک جرم عادی بوده و هیچ اتفاقی نیفتاده.
۲. اعدام، خشونت است. اما آیا هر خشونتی بد است؟ هذا اول الکلام
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺
https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef ༻