سلسله یادداشت‌های ؛ یادداشت بیست و سوم رسانه و چالش‌های تربیتی فرزندان به گمان بسياري از والدين و حتي مسئولان برنامه‌ريزي آموزشي، ابزارهاي جديد قدرت علمي مي‌آفرينند و در پيشرفت تحصيلي مؤثرند. از اين رو، بسیار تلاش مي‌شود که سهم به‌کارگيري رايانه در فرايند آموزش و تحصيل افزايش يابد. اما پرسش مهمي که بايد به دقت به آن پاسخ داد اين است که چه زماني رايانه را در اختيار فرزندانمان بگذاريم؟ پاسخ آن است که زماني بايد اين ابزارها در اختيار آنان قرار گيرد که واقعاً اين رسانه‌ها ابزاري در خدمت آنها باشد نه آنان ابزاري در خدمت رسانه‌ها. بر هم خوردن تعادل ميان قدرت و مسئوليت‌پذيري و شناخت، نسل امروز ما را تهديد مي‌کند. در گذشته، خانواده‌ها ابزارها و اطلاعات را به‌تدريج، قطره‌چکاني و متناسب با ظرفيت و شخصيت فرزندان در اختيارشان مي‌گذاشتند، ولی ما هم‌اکنون ابزارهاي قدرت را زماني به دست آنان مي‌دهيم که نه تحليلي از فضاي جديد دارند و نه قدرت مديريت اميال و رفتارهاي خود و مسئوليت‌پذيري را. امروزه از معضلات مهم فرزندان ما روبه‌رو شدن با انبوه اطلاعاتي است که از توليدکنندگان آن شناخت چنداني ندارند. اگر در گذشته اطلاعات کمتري به دست ما مي‌رسيد، راه‌هاي ساده‌تر و مطمئن‌تري براي شناخت درست و غلط در اختيار داشتيم. اما امروزه فرزندان ما براي دسترس یافتن به «اطلاعات پاک» با مشکلات بيشتري روبه‌رویند. به بيان ديگر، در عصر حاکميت اينترنت، مراجع سنتي که براساس اصل اعتماد و وثاقت مجراي اصلي کسب و تأييد اطلاعات ما بودند، جايگاه پیشین خود را از دست مي‌دهند و در کنار مرجعيت‌هاي ناشناس و ناسالم در يک رتبه قرار مي‌گيرند. و اين بِدان معنا است که «تحير در کسب اطلاعات و تحليل‌ها» از ويژگي‌هاي عصر رسانه‌هاي جدید است. شايد تحير نسل جوان و پرزحمت بودن شناخت مرجعيت‌هاي سالم معرفتي و اطلاعاتي، براي خروج از فضاي سردرگمي و حيرت، از عواملي است که سبب مي‌شود جوانان ما عطاي هشياري را به لقای هزينه‌هاي آن ببخشند و از فضاي خلسه‌آميز و سرگرم کنندة موجود به عالم پرزحمت و رنج هشياري پاي نگذارند، و اين معضل، نقش والدين و معلمان و گروه‌هاي مرجع را در مقام مشاور و راهنماي نسل جوان بيشتر و در عين حال پيچيده‌تر کرده است. @eqbali62