📃 توئیت یک پزشک:
...
داشتم مریض میدیدم یهو یه اقایی اومد یه کتاب قصه گذاشت جلوم
هنگ سرمو آوردم بالا که چی شده
گفت الان پسرم میاد اینو به عنوان کادو بهش بدید و رفت
یه چند ثانیه طول کشید تا لود شدم و فهمیدم قضیه چیه
بعده سه تا مریض پسر کوچولوش اومد اجازه داد معاینه بشه و داروهاشم قول داد سر وقت بخوره و کتاب قصه اشم جایزه گرفت و رفت
تا از دکتر اومدن بدش نیاد و دکترا رو هم دوست داشته باشه
چقد بعضیا بلدن پدر مادر باشن
》
Dr.nyctophilia131《
@ertebatmoaserdini
#تربیت
#ارتباط_موثر
#همدلی
#مهربانی
#مهارت_آموزی
.