🔶⚜🔶⚜🔶⚜🔶 ⚜ 🔶 اللهِ النُّور*بِسمِ اللهِ النُّرٍ النُّور*. . با تحیت و تعزیت در خدمت شما با ادامه .. ⚜از هاء جوهری/هاء سکت/ 🔶 واینک در آخر کلمه : بارها گفته ایم و فی الحال تعریف هاء ضمیر: =هاء ضمیر یا ⚜هاء مضموم و یا مکسوری است که کرات در قرآن دیده می شود و گاهاً در آخر آیات هم می بینیم و اسم می شود. [ ضمیر مفرد مذکّر غایب ] و معنی او و آن میدهد.. (لَهُ =برای او * برای آن) میبینید او و آن اینجا وجود ندارد و ❗️ بلکه ( ضمیر برای شخص غایبی که در باره اش صحبت می کنیم) در است. و شخص غایب را می کند ؛ (کِتَابِهِ =کتاب او ) و یا(نَصَرُوهُ = اورا یاری کردند )=( واو جمع پس فعل کردند هم جمع آمده ) 🔶گفته ایم و میدانید که ما نداریم ✅ هاء_ضمیر= از نظر اصطلاحی در قرآن : اینکه شما کسره هِ را انقدر سیر بدهی که تبدیل به یاء مدّی شود بِهِ=بِهِی و یا از هُ = واو مدّی حاصل شود لُهُ =لهُو 🔶⚜🔶⚜🔶 قبلاً عرض شده هر اصطلاحی که در تدریس از آن صحبت می شود : یک معنای لغوی دارد و یک معنای کاربردی ؛ که در اینجا بحث از اشباء و عدم اشباء هاء ضمیر می باشد... ✅ ابتدا = یعنی سیر کردن و پرکردن و مقصود از آن حرف با صدای کوتاه به حرکات کشیده( حروف مدّی ) و ✅بلا اشباء : ضدّ اشباء را گویند و معنای آن با صدا و یا حرکت کوتاه است) 🔶ابتدا با شرایط اشباء [ اگر خاطرتان باشد در دوره روخوانی گفتیم واو مدی در شش کلمه خوانده نمی شود ] و منظورمان أُ مضمومه بود 💢 أُو لَی =ضمه اشباء شد و واو = أُولَی / 💢 امَا در کلمه اشباء چرا که ضمه اشباء نمی شه و ناچار واو تلفظ نمی شود 💢و یا در کلمه جَاٶُو [ دقت بفرمایید اگر ما حرکت ضمه را از حذف کنیم دلیلی بر اشباء نداریم یعنی حرکتی وجود ندارد ] در واقع ضمه اشباء گردیده ولی در کلمه جَاٶُ ضمه اشباء نشد.. 🔶ذیلاً به موارد می پردازیم : 👇👇 ✅ (بلا اشباء) 🔶الف : وقتی دو طرف یا یکی از طرفین ؛ ساکن باشد: 💢