✋علیا مخدّره
ولی الله توی خانه علیا مخدّره صدایم می زد.هیکل درشتی داشت و من ریزه بودم.
خیلی متواضع بود تا حدی که کفش هایم را جلوی پایم جفت می کرد.می شنیدم که به طعنه می گویند:آقاولی الله کفشای این جوجه روبرایش جفت می کنه. آخه، ظاهرش خیلی خشن به نظر می آمد.باورشان نمی شد. باور نمی کردند که چقدر اصرار داره به
من کمک کنه.او بسیار حساس بود و روحیه بسیار لطیفی داشت.
راوی:همسر سردار شهید ولی الله چراغچی
#خاطرات_شهدا
#سبک-زندگی-خانواده
https://eitaa.com/fatemi48/386