✍ معجون آرامش: روزی انوشیروان بر بزرگمهر حکیم ؛ وزیر خود خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر ببندند. چون چند روزی بر این حال بود ، "کسری" کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند.! آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و شادمان. بدو گفتند: در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینیم...! گفت: معجونی ساخته ام از شش جزء. آن را به کار می برم و چنین که می بینید مرا نیکو می دارد. گفتند: آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید. گفت: 📌 جزء نخست "اعتماد بر خدای عزوجل" است. 📌 دوم آنچه "مقدر است" بودنی است. 📌 سوم "شکیبایی" برای گرفتار بهترین چیزهاست. 📌 چهارم اگر "صبر" نکنم چه کنم. پس نفس خویش را به جزع و زاری بیش نیازارم. 📌 پنجم آنکه شاید "حالی سخت تر" از این رخ دهد. 📌 ششم آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر "امید گشایش" باشد. 💐 هنگامی که این سخنان به "کسری" رسید او را آزاد کرد و گرامی داشت. 🍃 🌸🍃 @fatemi24