🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 🌹روزی دو دوست در بیابانی راه می رفتند. ناگهان بر سر اختلاف پیدا کردند و کار به کشید. یکی از آن ها از سر سیلی محکمی توی گوش دیگری زد. 🌹دوست سیلی خورده ؛ خون سرد روی های بیابان نوشت: امروز دوستم بر چهره ام سیلی زد . 🌹آن دو کنار یکدیگر به راه رفتن ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و استراحت کنند 🌹ناگهان پای که سیلی خورده بود لغزید و داخل افتاد و چون بلد نبود نزدیک بود شود اما دوستش به کمک او شتافت و نجاتش داد . 🌹 فرد نجات یافته به سختی و روی سنگی نوشت: امروز دوستم مرا نجات داد . 🌹 دوستش با تعجب پرسید : آن روز تو مرا روی های بیابان نوشتی اما امروز به روی سنگ نجات دادنت را کردی ؟ 🌹 زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار میدهد باید روی های صحرا بنویسیم تا باد های آن را کنند. ولی وقتی کسی به ما میکند باید آن را روی بنویسیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یاد ما ببرد👌 @a_fatemi24