↩️حضرت على(ع) در نهج البلاغه مطالبى پیرامون شجاعت خود فرموده است, به عنوان نمونه در یکجا مى فرماید: ((والله لو تظاهرت العرب على قتالى لما ولیت عنها. )) سوگند به خدا اگر همه عرب براى نبرد با من, پشت به پشت یکدیگر بدهند, من پشت به آن نبرد نمى کنم! از این رو, طبق روایات, آن حضرت در جنگ ها زرهى مى پوشید که تنها جلوى بدنش را مى پوشانید, از راز این کار پرسیدند, فرمود: ((من در جنگ پشت به دشمن نمى کنم, بنابراین لزومى ندارد که قسمت پشتم به وسیله زره پوشیده باشد!)) سعدى در اشعار خود در شإن على(ع) به همین مطلب اشاره کرده و مى گوید: مردى که در مصاف زره پیش بسته بود تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا در نهج البلاغه در جاى دیگر آمده است: آن حضرت در پاسخ آنان که تإخیر در جنگ صفین را به دلیل ترس على(ع) از جنگ مى پنداشتند فرمود: ((فوالله ما ابالى دخلت الى الموت, إو خرج الموت الى)) سوگند به خدا باک ندارم که من به سوى مرگ بروم یا مرگ به سراغم آید! نیز فرمود: ((والذى نفس ابن ابى طالب بیده لالف ضربه بالسیف إهون على من میته على فراش فى غیر طاعه الله)) سوگند به خداوندى که جان فرزند ابوطالب در اختیار او است, هزار ضربه شمشیر بر من آسان تر و گواراتر است از مرگ در بستر در غیر اطاعت خدا! پس از جنگ احد, پیامبر(ص) با على(ع) که در آن جنگ سخت مجروح شده بود ملاقات کرد و شور و علاقه به شهادت را در سیماى آن حضرت مشاهده نمود; پیامبر به او بشارت داد که در آینده به مقام شهادت خواهى رسید; حضرت على(ع) خشنود شد, پیامبر(ص) از او پرسید: هنگام شهادت چگونه صبر خواهى کرد؟ حضرت على(ع) در پاسخ عرض کرد: ((لیس هذا من مواطن الصبر ولکن من مواطن البشرى) ) چنین موردى از موارد صبر نیست, بلکه از موارد بشارت و شکر است. (یعنى شهادت تبریک دارد نه تسلیت)! در ماجراى جنگ صفین, سپاه کوفه در ادامه جنگ با معاویه سستى مى کردند, حضرت على(ع) در انتقاد از آنها خطبه غرایى ایراد کرد و در پایان فرمود: کار به جایى رسیده که قریشیان مى گویند: ((پسر ابوطالب مرد شجاعى است, ولى به فنون جنگى آگاهى ندارد! خدا خیرشان دهد! آیا هیچ یک از آنها از من با سابقه تر و پیشگام تر در این میدان ها بوده است؟ من آن هنگام در میدان نبرد گام نهادم, که هنوز بیست سال از عمرم نگذشته بود و هم اکنون عمرم از شصت سال گذشته است; ولى کسى که فرمانش را اجرا نمى کنند, طرح و نقشه اى (که به جایى برسد) ندارد.)) یکى از فرازهاى خطبه آن حضرت در کوفه این بود: ((انا وضعت فى الصغر بکلاکل العرب, و کسرت نواجم قرون ربیعه و مضر)) من در دوران نوجوانى, بزرگان و شجاعان عرب را به خاک افکندم و شاخه هاى بلند و درخت دو قبیله ربیعه و مضر را درهم شکستم! https://eitaa.com/fatemi5/2772