🔰 فرار اولی و دومی از جنگ و جمله مهم صلی الله علیه و آله و دعای ایشان درباره صلوات الله علیه.... 📌 فرار اولی ۲۲ رجب و دومی ۲۳ رجب ✨ غزوه خیبر در ماه رجب سال هفتم هجری اتفاق افتاد، پس از اینکه مسلمانان بیش از بیست روز قلعه خیبر را محاصره کرده بودند، یهودیان دروازه خیبر را گشودند و به فرماندهی مرحب آماده جنگ شدند، صلوات الله علیه پرچمدار این جنگ بود، اما بواسطه درد چشمی که داشت قادر بر جنگ نبود، به ناچار رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم را به دست افرادی از مهاجرین و انصار دادند که همه یا کاری از پیش نبرده و یا فرار کردند، ✨ از جمله در روز ۲۲ رجب پرچم را به ابوبکر دادند که او پس از آنکه نتوانست کاری کند با یارانش از معرکه فرار کرد. ✨ فردای آن روز (یعنی ۲۳ رجب) رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم را به عمر دادند او نیز از معرکه فرار کرد در حالی که یارانش را ترسو میخواند و یارانش نیز او را ترسو خِطاب می‌کردند ✨ در این حال رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «این پرچم در دست کسی که لیاقت آن را داشته باشد، نیست. را نزد من بیاورید». وقتی به حضرت گفتند علی علیه السلام درد چشم دارد فرمودند: «او را نشانم دهید، مردی را که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. او حق این پرچم را ادا می‌کند و فرار نمی کند» سپس علی علیه السلام را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند حضرت ایشان را دعا کردند و آب دهان مبارک را به چشم علی نهادند، سپس بدستان یداللهی امیرالمومنین صلوات الله علیه مرحب بدرک واصل شد و قلعه خیبر فتح گردید... 📚 (برای مطالعه بیشتر به بحارالانوار ج ۲۱ باب ۲۲ غزوه خیبر مراجعه کنید) 📜 حدیث مهم (پرچم) از زبان امیرالمومنین علیه السلام: ✨ امیرالمومنین صلوات الله علیه در موارد متعدی از جمله در روز شورا به این ماجرا استناد می‌کردند: ✨ راوی می‌گوید: شنیدم که علیه السلام در روز شورا می‌فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا در میان شما به جز من کسی هست که آن دم که عمر بازگشت در حالی که او یارانش را به ترس متهم می‌کرد و آنان هم او را ترسو می‌شمردند و پرچم را شکست خورده بازگرداند، پیامبر در مورد او فرموده باشد: لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلًا لَیْسَ بِفَرَّارٍ یُحِبُّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَ یُحِبُّ الله وَ رَسُولَهُ لَا یَرْجِعُ حَتَّی یَفْتَحَ الله عَلَیْهِ «به یقین فردا این پرچم را به مردی خواهم سپرد که نمی گریزد. خدا و رسولش او را دوست دارند. او هم خدا و رسول خدا را دوست دارد و باز نمی گردد تا آنکه خداوند فتح و پیروزی را نصیب وی کند.» و چون صبح شد، فرمود: «علی را به سوی من بخوانید». پس گفتند: ای رسول خدا، او دچار درد چشم است و نمی بیند. فرمود: «او را نزد من بیاورید» و آنگاه که در برابر او نشستم و از آب دهانش بر چشمم نهاد و فرمود: «خدایا از او گرما و سرما را دور کن» خداوند نیز گرما و سرما را از من تا این ساعت زدود، پس پرچم را برداشتم و خداوند مشرکین را مغلوب و مرا بر آنان پیروز ساخت. (آیا در میان شما چنین کسی هست؟) گفتند: صد البته که نیست. فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا در میان شما - به مانند من - کسی است آن دم که آمد در حالی که می‌گفت: - من آنم که مادرم مرحبم نام نهاد سراپا سلاح و دلاوری رزم دیده ام، گاهی با نیزه و گاهی با شمشیر ضربه می‌زنم. به سویش رفتم و بر یکدیگر ضربه وارد ساختیم. و بر سر او سنگی تراش داده شده، قرار داشت. چرا که از بزرگی سرش، کلاه‌خود بر آن وارد نمی شد، پس - با ضربتی - آن سنگ را چنان شکافتم که شمشیر به سرش رسید و او را کشت. پس آیا در میان شما کسی هست که این کار را به انجام رسانده باشد؟ گفتند: به یقین که نه، نیست. 📚 بحارالانوار ج ۲۱ ص ۲۰ حدیث ۱۵ 📌 فتح خیبر روز ۲۴ رجب اتفاق افتاد @fazaael110