«ـ﷽ـ»
▫️با همه بجنگ جز با شخصي بنام #حيدر...(روایتی از بدرک واصل شدن مرحب خیبری)
🔻۲۴ رجب سالروز فتح خیبر و بدرك واصل شدن مرحب به دست اميرالمومنين عليه السلام🔻
💠 مرحب يهودى، مردى شجاع و بلند قد بود و هيچ كسى نمى توانست در برابر او ايستادگى كند. و #يهود به خاطر شجاعت و جنگاوري اش، اول او را براي جنگ مي فرستادند.
💠 مرحب دايه اى داشت كه كتابهاى گذشتگان را بر او مى خواند. دايه اش هميشه به او مى گفت: هر كس مقابل تو قرار گرفت با او جنگ كن مگر كسى كه اسمش حيدر است. اگر در مقابل او مقاومت كنى، به هلاكت مى رسى.
💠 در جنگ خيبر، وقتى كه مردم از مقابله و رويارويي با او عاجز شدند، به #پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله شكايت بردند و از حضرتش تقاضا كردند تا #على عليه السّلام را به مصاف او بفرستد.
💠 چشم على عليه السّلام درد مى كرد. پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله در چشم ايشان از آب دهان مباركش انداخت، خوب شد. سپس فرمود: «يا على! شرّ #مرحب را از ما دفع كن».
💠 وقتى كه على عليه السّلام به طرف او رفت، مرحب نيز با سرعت به طرف آن حضرت آمد و هيچ اعتنايى نكرد و گفت: «من كسى هستم كه مادرم مرا مرحب ناميده است».
على عليه السّلام نيز فرمود: «و من كسى هستم كه مادرم مرا حيدر ناميده است».
💠 وقتى كه مرحب، اين سخن را شنيد به خاطر آورد آنچه را كه از دايه اش شنيده بود. لذا فرار كرد. (دايه اش گفته بود: با كسى كه اسمش حيدر است جنگ نكن و الا كشته خواهى شد).
💠 در این هنگام ابليس به صورت انسانى جلو او را گرفت و گفت: كجا فرار مى كنى؟
گفت: به من گفته شده كه از حيدر بترسم.
ابليس گفت: حيدر كه تنها اين شخص نيست و حيدر نام در دنيا زياد است، برگرد شايد او را بكشى و اگر او را بكشى سرور قومت مى شوى و من نيز پشتيبان تو هستم.
💠 مرحب برگشت و در اندك زمانى، على عليه السّلام او را كشت (نقل شده حضرت با يك ضربه او را به درك واصل كرد).
📚 الخرائج و الجرائح ج ۱ ص ۲۱۷
👈 بعد از كشته شدن مرحب، يهوديان به درون قلعه فرار كردند كه ماجراي فتح قلعه و كندن درب آن توسط دستانِ يداللهي #اميرالمومنين عليه السلام بعد از قتل او اتفاق افتاد.
👈 همچنين حديث مهم «الرايه» (۱) كه عامه و خاصه نقل كرده اند برای همین اتفاق است.
که ان شاالله در آينده به آنها اشاره خواهد شد.
(۱) [حديث الرايه (پرچم): در نبرد خيبر هنگامى كه اولي و دومي از عرصه جنگ فرار كردند، رسول خدا خشمگين شد و فرمود: با كسانى كه مشركان را مى بينند و فرار مى كنند چه مى شود كرد! «لَأَدْفَعَنَّ الرَّايَةَ غَداً إِلَى رَجُلٍ يُحِبُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، لَيْسَ بِجَبَانٍ وَ لَا فَرَّارٍ وَ لَا يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ خَيْبَرا» فردا پرچم را به دست كسى دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را دوست دارند كه نه بترسد و نه فرار كند و برنگردد تا خداوند به دست او خيبر را بگشايد...]
#فضائل_امیرالمومنین_علیه_السلام
🆔 sapp.ir/fazaael110
🆔 eitaa.com/fazaael110
«ـ﷽ـ»
🔰 فرار اولی و دومی از جنگ #خیبر و جمله مهم #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و دعای ایشان درباره #امیرالمومنین صلوات الله علیه....
📌 فرار اولی ۲۲ رجب و دومی ۲۳ رجب
✨ غزوه خیبر در ماه رجب سال هفتم هجری اتفاق افتاد، پس از اینکه مسلمانان بیش از بیست روز قلعه خیبر را محاصره کرده بودند، یهودیان دروازه خیبر را گشودند و به فرماندهی مرحب آماده جنگ شدند، #امیرالمومنین صلوات الله علیه پرچمدار این جنگ بود، اما بواسطه درد چشمی که داشت قادر بر جنگ نبود، به ناچار رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم را به دست افرادی از مهاجرین و انصار دادند که همه یا کاری از پیش نبرده و یا فرار کردند،
✨ از جمله در روز ۲۲ رجب پرچم را به ابوبکر دادند که او پس از آنکه نتوانست کاری کند با یارانش از معرکه فرار کرد.
✨ فردای آن روز (یعنی ۲۳ رجب) رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم را به عمر دادند او نیز از معرکه فرار کرد در حالی که یارانش را ترسو میخواند و یارانش نیز او را ترسو خِطاب میکردند
✨ در این حال رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «این پرچم در دست کسی که لیاقت آن را داشته باشد، نیست. #علی_بن_ابی_طالب را نزد من بیاورید».
وقتی به حضرت گفتند علی علیه السلام درد چشم دارد
فرمودند: «او را نشانم دهید، مردی را که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. او حق این پرچم را ادا میکند و فرار نمی کند»
سپس علی علیه السلام را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند حضرت ایشان را دعا کردند و آب دهان مبارک را به چشم علی نهادند، سپس بدستان یداللهی امیرالمومنین صلوات الله علیه مرحب بدرک واصل شد و قلعه خیبر فتح گردید...
📚 (برای مطالعه بیشتر به بحارالانوار ج ۲۱ باب ۲۲ غزوه خیبر مراجعه کنید)
📜 حدیث مهم #الرایه (پرچم) از زبان امیرالمومنین علیه السلام:
✨ امیرالمومنین صلوات الله علیه در موارد متعدی از جمله در روز شورا به این ماجرا استناد میکردند:
✨ راوی میگوید: شنیدم که #علی علیه السلام در روز شورا میفرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا در میان شما به جز من کسی هست که آن دم که عمر بازگشت در حالی که او یارانش را به ترس متهم میکرد و آنان هم او را ترسو میشمردند و پرچم #رسول_الله را شکست خورده بازگرداند، پیامبر در مورد او فرموده باشد:
لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلًا لَیْسَ بِفَرَّارٍ یُحِبُّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَ یُحِبُّ الله وَ رَسُولَهُ لَا یَرْجِعُ حَتَّی یَفْتَحَ الله عَلَیْهِ
«به یقین فردا این پرچم را به مردی خواهم سپرد که نمی گریزد. خدا و رسولش او را دوست دارند. او هم خدا و رسول خدا را دوست دارد و باز نمی گردد تا آنکه خداوند فتح و پیروزی را نصیب وی کند.»
و چون صبح شد، فرمود: «علی را به سوی من بخوانید». پس گفتند: ای رسول خدا، او دچار درد چشم است و نمی بیند.
فرمود: «او را نزد من بیاورید» و آنگاه که در برابر او نشستم و از آب دهانش بر چشمم نهاد و فرمود: «خدایا از او گرما و سرما را دور کن»
خداوند نیز گرما و سرما را از من تا این ساعت زدود، پس پرچم را برداشتم و خداوند مشرکین را مغلوب و مرا بر آنان پیروز ساخت. (آیا در میان شما چنین کسی هست؟) گفتند: صد البته که نیست.
فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا در میان شما - به مانند من - کسی است آن دم که #مرحب آمد در حالی که میگفت:
- من آنم که مادرم مرحبم نام نهاد سراپا سلاح و دلاوری رزم دیده ام، گاهی با نیزه و گاهی با شمشیر ضربه میزنم.
به سویش رفتم و بر یکدیگر ضربه وارد ساختیم. و بر سر او سنگی تراش داده شده، قرار داشت. چرا که از بزرگی سرش، کلاهخود بر آن وارد نمی شد، پس - با ضربتی - آن سنگ را چنان شکافتم که شمشیر به سرش رسید و او را کشت. پس آیا در میان شما کسی هست که این کار را به انجام رسانده باشد؟
گفتند: به یقین که نه، نیست.
📚 بحارالانوار ج ۲۱ ص ۲۰ حدیث ۱۵
📌 فتح خیبر روز ۲۴ رجب اتفاق افتاد
@fazaael110
«ـ﷽ـ»
▫️با همه بجنگ جز با شخصي بنام #حيدر...(روایتی از بدرک واصل شدن مرحب خیبری)
🔻۲۴ رجب سالروز فتح خیبر و بدرك واصل شدن مرحب به دست اميرالمومنين عليه السلام🔻
💠 مرحب يهودى، مردى شجاع و بلند قد بود و هيچ كسى نمى توانست در برابر او ايستادگى كند. و #يهود به خاطر شجاعت و جنگاوري اش، اول او را براي جنگ مي فرستادند.
💠 مرحب دايه اى داشت كه كتابهاى گذشتگان را بر او مى خواند. دايه اش هميشه به او مى گفت: هر كس مقابل تو قرار گرفت با او جنگ كن مگر كسى كه اسمش حيدر است. اگر در مقابل او مقاومت كنى، به هلاكت مى رسى.
💠 در جنگ خيبر، وقتى كه مردم از مقابله و رويارويي با او عاجز شدند، به #پيامبر صلّى الله عليه و آله شكايت بردند و از حضرتش تقاضا كردند تا #على عليه السّلام را به مصاف او بفرستد.
💠 چشم على عليه السّلام درد مى كرد. پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله در چشم ايشان از آب دهان مباركش انداخت، خوب شد. سپس فرمود: «يا على! شرّ #مرحب را از ما دفع كن».
💠 وقتى كه على عليه السّلام به طرف او رفت، مرحب نيز با سرعت به طرف آن حضرت آمد و هيچ اعتنايى نكرد و گفت: «من كسى هستم كه مادرم مرا مرحب ناميده است».
على عليه السّلام نيز فرمود: «و من كسى هستم كه مادرم مرا حيدر ناميده است».
💠 وقتى كه مرحب، اين سخن را شنيد به خاطر آورد آنچه را كه از دايه اش شنيده بود. لذا فرار كرد. (دايه اش گفته بود: با كسى كه اسمش حيدر است جنگ نكن و الا كشته خواهى شد).
💠 در این هنگام ابليس به صورت انسانى جلو او را گرفت و گفت: كجا فرار مى كنى؟
گفت: به من گفته شده كه از حيدر بترسم.
ابليس گفت: حيدر كه تنها اين شخص نيست و حيدر نام در دنيا زياد است، برگرد شايد او را بكشى و اگر او را بكشى سرور قومت مى شوى و من نيز پشتيبان تو هستم.
💠 مرحب برگشت و در اندک زمانى، على عليه السّلام او را كشت (نقل شده حضرت با يك ضربه او را به درک واصل كرد).
📚 الخرائج و الجرائح ج ۱ ص ۲۱۷
👈 بعد از كشته شدن مرحب، يهوديان به درون قلعه فرار كردند كه ماجراي فتح قلعه و كندن درب آن توسط دستانِ يداللهي #اميرالمومنين عليه السلام بعد از قتل او اتفاق افتاد.
@fazaael110
«ـ﷽ـ»
🔰 فرار اولی و دومی از جنگ #خیبر و جمله مهم #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و دعای ایشان درباره #امیرالمومنین صلوات الله علیه....
📌 فرار اولی ۲۲ رجب و دومی ۲۳ رجب
✨ غزوه خیبر در ماه رجب سال هفتم هجری اتفاق افتاد، پس از اینکه مسلمانان بیش از بیست روز قلعه خیبر را محاصره کرده بودند، یهودیان دروازه خیبر را گشودند و به فرماندهی مرحب آماده جنگ شدند، #امیرالمومنین صلوات الله علیه پرچمدار این جنگ بود، اما بواسطه درد چشمی که داشت قادر بر جنگ نبود، به ناچار رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم را به دست افرادی از مهاجرین و انصار دادند که همه یا کاری از پیش نبرده و یا فرار کردند،
✨ از جمله در روز ۲۲ رجب پرچم را به ابوبکر دادند که او پس از آنکه نتوانست کاری کند با یارانش از معرکه فرار کرد.
✨ فردای آن روز (یعنی ۲۳ رجب) رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم را به عمر دادند او نیز از معرکه فرار کرد در حالی که یارانش را ترسو میخواند و یارانش نیز او را ترسو خِطاب میکردند
✨ در این حال رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «این پرچم در دست کسی که لیاقت آن را داشته باشد، نیست. #علی_بن_ابی_طالب را نزد من بیاورید».
وقتی به حضرت گفتند علی علیه السلام درد چشم دارد
فرمودند: «او را نشانم دهید، مردی را که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. او حق این پرچم را ادا میکند و فرار نمی کند»
سپس علی علیه السلام را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند حضرت ایشان را دعا کردند و آب دهان مبارک را به چشم علی نهادند، سپس بدستان یداللهی امیرالمومنین صلوات الله علیه مرحب بدرک واصل شد و قلعه خیبر فتح گردید...
📚 (برای مطالعه بیشتر به بحارالانوار ج ۲۱ باب ۲۲ غزوه خیبر مراجعه کنید)
📜 حدیث مهم #الرایه (پرچم) از زبان امیرالمومنین علیه السلام:
✨ امیرالمومنین صلوات الله علیه در موارد متعدی از جمله در روز شورا به این ماجرا استناد میکردند:
✨ راوی میگوید: شنیدم که #علی علیه السلام در روز شورا میفرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا در میان شما به جز من کسی هست که آن دم که عمر بازگشت در حالی که او یارانش را به ترس متهم میکرد و آنان هم او را ترسو میشمردند و پرچم #رسول_الله را شکست خورده بازگرداند، پیامبر در مورد او فرموده باشد:
لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلًا لَیْسَ بِفَرَّارٍ یُحِبُّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَ یُحِبُّ الله وَ رَسُولَهُ لَا یَرْجِعُ حَتَّی یَفْتَحَ الله عَلَیْهِ
«به یقین فردا این پرچم را به مردی خواهم سپرد که نمی گریزد. خدا و رسولش او را دوست دارند. او هم خدا و رسول خدا را دوست دارد و باز نمی گردد تا آنکه خداوند فتح و پیروزی را نصیب وی کند.»
و چون صبح شد، فرمود: «علی را به سوی من بخوانید». پس گفتند: ای رسول خدا، او دچار درد چشم است و نمی بیند.
فرمود: «او را نزد من بیاورید» و آنگاه که در برابر او نشستم و از آب دهانش بر چشمم نهاد و فرمود: «خدایا از او گرما و سرما را دور کن»
خداوند نیز گرما و سرما را از من تا این ساعت زدود، پس پرچم را برداشتم و خداوند مشرکین را مغلوب و مرا بر آنان پیروز ساخت. (آیا در میان شما چنین کسی هست؟) گفتند: صد البته که نیست.
فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا در میان شما - به مانند من - کسی است آن دم که #مرحب آمد در حالی که میگفت:
- من آنم که مادرم مرحبم نام نهاد سراپا سلاح و دلاوری رزم دیده ام، گاهی با نیزه و گاهی با شمشیر ضربه میزنم.
به سویش رفتم و بر یکدیگر ضربه وارد ساختیم. و بر سر او سنگی تراش داده شده، قرار داشت. چرا که از بزرگی سرش، کلاهخود بر آن وارد نمی شد، پس - با ضربتی - آن سنگ را چنان شکافتم که شمشیر به سرش رسید و او را کشت. پس آیا در میان شما کسی هست که این کار را به انجام رسانده باشد؟
گفتند: به یقین که نه، نیست.
📚 بحارالانوار ج ۲۱ ص ۲۰ حدیث ۱۵
📌 فتح خیبر روز ۲۴ رجب اتفاق افتاد
@fazaael110
«ـ﷽ـ»
▫️با همه بجنگ جز با شخصي بنام #حيدر...(روایتی از بدرک واصل شدن مرحب خیبری)
🔻۲۴ رجب سالروز فتح خیبر و بدرك واصل شدن مرحب به دست اميرالمومنين عليه السلام🔻
💠 مرحب يهودى، مردى شجاع و بلند قد بود و هيچ كسى نمى توانست در برابر او ايستادگى كند. و #يهود به خاطر شجاعت و جنگاوري اش، اول او را براي جنگ مي فرستادند.
💠 مرحب دايه اى داشت كه كتابهاى گذشتگان را بر او مى خواند. دايه اش هميشه به او مى گفت: هر كس مقابل تو قرار گرفت با او جنگ كن مگر كسى كه اسمش حيدر است. اگر در مقابل او مقاومت كنى، به هلاكت مى رسى.
💠 در جنگ خيبر، وقتى كه مردم از مقابله و رويارويي با او عاجز شدند، به #پيامبر صلّى الله عليه و آله شكايت بردند و از حضرتش تقاضا كردند تا #على عليه السّلام را به مصاف او بفرستد.
💠 چشم على عليه السّلام درد مى كرد. پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله در چشم ايشان از آب دهان مباركش انداخت، خوب شد. سپس فرمود: «يا على! شرّ #مرحب را از ما دفع كن».
💠 وقتى كه على عليه السّلام به طرف او رفت، مرحب نيز با سرعت به طرف آن حضرت آمد و هيچ اعتنايى نكرد و گفت: «من كسى هستم كه مادرم مرا مرحب ناميده است».
على عليه السّلام نيز فرمود: «و من كسى هستم كه مادرم مرا حيدر ناميده است».
💠 وقتى كه مرحب، اين سخن را شنيد به خاطر آورد آنچه را كه از دايه اش شنيده بود. لذا فرار كرد. (دايه اش گفته بود: با كسى كه اسمش حيدر است جنگ نكن و الا كشته خواهى شد).
💠 در این هنگام ابليس به صورت انسانى جلو او را گرفت و گفت: كجا فرار مى كنى؟
گفت: به من گفته شده كه از حيدر بترسم.
ابليس گفت: حيدر كه تنها اين شخص نيست و حيدر نام در دنيا زياد است، برگرد شايد او را بكشى و اگر او را بكشى سرور قومت مى شوى و من نيز پشتيبان تو هستم.
💠 مرحب برگشت و در اندک زمانى، على عليه السّلام او را كشت (نقل شده حضرت با يك ضربه او را به درک واصل كرد).
📚 الخرائج و الجرائح ج ۱ ص ۲۱۷
👈 بعد از كشته شدن مرحب، يهوديان به درون قلعه فرار كردند كه ماجراي فتح قلعه و كندن درب آن توسط دستانِ يداللهي #اميرالمومنين عليه السلام بعد از قتل او اتفاق افتاد.
@fazaael110
🔰 فرار اولی و دومی از جنگ #خیبر و جمله مهم #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و دعای ایشان درباره #امیرالمومنین صلوات الله علیه....
📌 فرار اولی ۲۲ رجب و دومی ۲۳ رجب
✨ غزوه خیبر در ماه رجب سال هفتم هجری اتفاق افتاد، پس از اینکه مسلمانان بیش از بیست روز قلعه خیبر را محاصره کرده بودند، یهودیان دروازه خیبر را گشودند و به فرماندهی مرحب آماده جنگ شدند، #امیرالمومنین صلوات الله علیه پرچمدار این جنگ بود، اما بواسطه درد چشمی که داشت قادر بر جنگ نبود، به ناچار رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم را به دست افرادی از مهاجرین و انصار دادند که همه یا کاری از پیش نبرده و یا فرار کردند،
✨ از جمله در روز ۲۲ رجب پرچم را به ابوبکر دادند که او پس از آنکه نتوانست کاری کند با یارانش از معرکه فرار کرد.
✨ فردای آن روز (یعنی ۲۳ رجب) رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم را به عمر دادند او نیز از معرکه فرار کرد در حالی که یارانش را ترسو میخواند و یارانش نیز او را ترسو خِطاب میکردند
✨ در این حال رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «این پرچم در دست کسی که لیاقت آن را داشته باشد، نیست. #علی_بن_ابی_طالب را نزد من بیاورید».
وقتی به حضرت گفتند علی علیه السلام درد چشم دارد
فرمودند: «او را نشانم دهید، مردی را که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. او حق این پرچم را ادا میکند و فرار نمی کند»
سپس علی علیه السلام را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند حضرت ایشان را دعا کردند و آب دهان مبارک را به چشم علی نهادند، سپس بدستان یداللهی امیرالمومنین صلوات الله علیه مرحب بدرک واصل شد و قلعه خیبر فتح گردید...
📚 (برای مطالعه بیشتر به بحارالانوار ج ۲۱ باب ۲۲ غزوه خیبر مراجعه کنید)
📜 حدیث مهم #الرایه (پرچم) از زبان امیرالمومنین علیه السلام:
✨ امیرالمومنین صلوات الله علیه در موارد متعدی از جمله در روز شورا به این ماجرا استناد میکردند:
✨ راوی میگوید: شنیدم که #علی علیه السلام در روز شورا میفرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا در میان شما به جز من کسی هست که آن دم که عمر بازگشت در حالی که او یارانش را به ترس متهم میکرد و آنان هم او را ترسو میشمردند و پرچم #رسول_الله را شکست خورده بازگرداند، پیامبر در مورد او فرموده باشد:
لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلًا لَیْسَ بِفَرَّارٍ یُحِبُّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَ یُحِبُّ الله وَ رَسُولَهُ لَا یَرْجِعُ حَتَّی یَفْتَحَ الله عَلَیْهِ
«به یقین فردا این پرچم را به مردی خواهم سپرد که نمی گریزد. خدا و رسولش او را دوست دارند. او هم خدا و رسول خدا را دوست دارد و باز نمی گردد تا آنکه خداوند فتح و پیروزی را نصیب وی کند.»
و چون صبح شد، فرمود: «علی را به سوی من بخوانید». پس گفتند: ای رسول خدا، او دچار درد چشم است و نمی بیند.
فرمود: «او را نزد من بیاورید» و آنگاه که در برابر او نشستم و از آب دهانش بر چشمم نهاد و فرمود: «خدایا از او گرما و سرما را دور کن»
خداوند نیز گرما و سرما را از من تا این ساعت زدود، پس پرچم را برداشتم و خداوند مشرکین را مغلوب و مرا بر آنان پیروز ساخت. (آیا در میان شما چنین کسی هست؟) گفتند: صد البته که نیست.
فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا در میان شما - به مانند من - کسی است آن دم که #مرحب آمد در حالی که میگفت:
- من آنم که مادرم مرحبم نام نهاد سراپا سلاح و دلاوری رزم دیده ام، گاهی با نیزه و گاهی با شمشیر ضربه میزنم.
به سویش رفتم و بر یکدیگر ضربه وارد ساختیم. و بر سر او سنگی تراش داده شده، قرار داشت. چرا که از بزرگی سرش، کلاهخود بر آن وارد نمی شد، پس - با ضربتی - آن سنگ را چنان شکافتم که شمشیر به سرش رسید و او را کشت. پس آیا در میان شما کسی هست که این کار را به انجام رسانده باشد؟
گفتند: به یقین که نه، نیست.
📚 بحارالانوار ج ۲۱ ص ۲۰ حدیث ۱۵
📌 فتح خیبر روز ۲۴ رجب اتفاق افتاد
@fazaael110
🔰 روایتی از به درک واصل شدن مرحب خیبری در جنگ خیبر به دست #امیرالمومنین علیه السلام
💠 مرحب يهودى، مردى شجاع و بلند قد بود و هيچ كسى نمى توانست در برابر او ايستادگى كند. و #يهود به خاطر شجاعت و جنگاوري اش، اول او را براي جنگ مي فرستادند.
💠 مرحب دايه اى داشت كه كتابهاى گذشتگان را بر او مى خواند. دايه اش هميشه به او مى گفت: هر كس مقابل تو قرار گرفت با او جنگ كن مگر كسى كه اسمش حيدر است. اگر در مقابل او مقاومت كنى، به هلاكت مى رسى.
💠 در جنگ خيبر، وقتى كه مردم از مقابله و رويارويي با او عاجز شدند، به #پيامبر صلّى الله عليه و آله شكايت بردند و از حضرتش تقاضا كردند تا #على عليه السّلام را به مصاف او بفرستد.
💠 چشم على عليه السّلام درد مى كرد. پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله در چشم ايشان از آب دهان مباركش انداخت، خوب شد. سپس فرمود: «يا على! شرّ #مرحب را از ما دفع كن».
💠 وقتى كه على عليه السّلام به طرف او رفت، مرحب نيز با سرعت به طرف آن حضرت آمد و هيچ اعتنايى نكرد و گفت: «من كسى هستم كه مادرم مرا مرحب ناميده است».
على عليه السّلام نيز فرمود: «و من كسى هستم كه مادرم مرا حيدر ناميده است».
💠 وقتى كه مرحب، اين سخن را شنيد به خاطر آورد آنچه را كه از دايه اش شنيده بود. لذا فرار كرد. (دايه اش گفته بود: با كسى كه اسمش حيدر است جنگ نكن و الا كشته خواهى شد).
💠 در این هنگام ابليس به صورت انسانى جلو او را گرفت و گفت: كجا فرار مى كنى؟
گفت: به من گفته شده كه از حيدر بترسم.
ابليس گفت: حيدر كه تنها اين شخص نيست و حيدر نام در دنيا زياد است، برگرد شايد او را بكشى و اگر او را بكشى سرور قومت مى شوى و من نيز پشتيبان تو هستم.
💠 مرحب برگشت و در اندک زمانى، على عليه السّلام او را كشت (نقل شده حضرت با يك ضربه او را به درک واصل كرد).
📚 الخرائج و الجرائح ج ۱ ص ۲۱۷
👈 بعد از كشته شدن مرحب، يهوديان به درون قلعه فرار كردند كه ماجراي فتح قلعه و كندن درب آن توسط دستانِ يداللهي #اميرالمومنين عليه السلام بعد از قتل او اتفاق افتاد.
@fazaael110
🔰 فرار اولی و دومی از جنگ #خیبر و جمله مهم #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و دعای ایشان درباره #امیرالمومنین صلوات الله علیه....
📌 فرار اولی ۲۲ رجب و دومی ۲۳ رجب
✨ غزوه خیبر در ماه رجب سال هفتم هجری اتفاق افتاد، پس از اینکه مسلمانان بیش از بیست روز قلعه خیبر را محاصره کرده بودند، یهودیان دروازه خیبر را گشودند و به فرماندهی مرحب آماده جنگ شدند، #امیرالمومنین صلوات الله علیه پرچمدار این جنگ بود، اما بواسطه درد چشمی که داشت قادر بر جنگ نبود، به ناچار رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم را به دست افرادی از مهاجرین و انصار دادند که همه یا کاری از پیش نبرده و یا فرار کردند،
✨ از جمله در روز ۲۲ رجب پرچم را به ابوبکر دادند که او پس از آنکه نتوانست کاری کند با یارانش از معرکه فرار کرد.
✨ فردای آن روز (یعنی ۲۳ رجب) رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم را به عمر دادند او نیز از معرکه فرار کرد در حالی که یارانش را ترسو میخواند و یارانش نیز او را ترسو خِطاب میکردند
✨ در این حال رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «این پرچم در دست کسی که لیاقت آن را داشته باشد، نیست. #علی_بن_ابی_طالب را نزد من بیاورید».
وقتی به حضرت گفتند علی علیه السلام درد چشم دارد
فرمودند: «او را نشانم دهید، مردی را که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. او حق این پرچم را ادا میکند و فرار نمی کند»
سپس علی علیه السلام را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند حضرت ایشان را دعا کردند و آب دهان مبارک را به چشم علی نهادند، سپس بدستان یداللهی امیرالمومنین صلوات الله علیه مرحب بدرک واصل شد و قلعه خیبر فتح گردید...
📚 (برای مطالعه بیشتر به بحارالانوار ج ۲۱ باب ۲۲ غزوه خیبر مراجعه کنید)
📜 حدیث مهم #الرایه (پرچم) از زبان امیرالمومنین علیه السلام:
✨ امیرالمومنین صلوات الله علیه در موارد متعدی از جمله در روز شورا به این ماجرا استناد میکردند:
✨ راوی میگوید: شنیدم که #علی علیه السلام در روز شورا میفرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا در میان شما به جز من کسی هست که آن دم که عمر بازگشت در حالی که او یارانش را به ترس متهم میکرد و آنان هم او را ترسو میشمردند و پرچم #رسول_الله را شکست خورده بازگرداند، پیامبر در مورد او فرموده باشد:
لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلًا لَیْسَ بِفَرَّارٍ یُحِبُّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَ یُحِبُّ الله وَ رَسُولَهُ لَا یَرْجِعُ حَتَّی یَفْتَحَ الله عَلَیْهِ
«به یقین فردا این پرچم را به مردی خواهم سپرد که نمی گریزد. خدا و رسولش او را دوست دارند. او هم خدا و رسول خدا را دوست دارد و باز نمی گردد تا آنکه خداوند فتح و پیروزی را نصیب وی کند.»
و چون صبح شد، فرمود: «علی را به سوی من بخوانید». پس گفتند: ای رسول خدا، او دچار درد چشم است و نمی بیند.
فرمود: «او را نزد من بیاورید» و آنگاه که در برابر او نشستم و از آب دهانش بر چشمم نهاد و فرمود: «خدایا از او گرما و سرما را دور کن»
خداوند نیز گرما و سرما را از من تا این ساعت زدود، پس پرچم را برداشتم و خداوند مشرکین را مغلوب و مرا بر آنان پیروز ساخت. (آیا در میان شما چنین کسی هست؟) گفتند: صد البته که نیست.
فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا در میان شما - به مانند من - کسی است آن دم که #مرحب آمد در حالی که میگفت:
- من آنم که مادرم مرحبم نام نهاد سراپا سلاح و دلاوری رزم دیده ام، گاهی با نیزه و گاهی با شمشیر ضربه میزنم.
به سویش رفتم و بر یکدیگر ضربه وارد ساختیم. و بر سر او سنگی تراش داده شده، قرار داشت. چرا که از بزرگی سرش، کلاهخود بر آن وارد نمی شد، پس - با ضربتی - آن سنگ را چنان شکافتم که شمشیر به سرش رسید و او را کشت. پس آیا در میان شما کسی هست که این کار را به انجام رسانده باشد؟
گفتند: به یقین که نه، نیست.
📚 بحارالانوار ج ۲۱ ص ۲۰ حدیث ۱۵
📌 فتح خیبر روز ۲۴ رجب اتفاق افتاد
@fazaael110