هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گرچه از دوریِ برادر خود ذره ذره مریض تر می شد عوضش میهمان مردم قم لحظه لحظه عزیزتر می شد @hosenih تا بیایی تبرکی ببرند همه درهای خانه ها وا بود در میان اهالی این شهر سر مهمانی تو دعوا بود @hosenih خوب شد پرده های محمل تو هر کجا رفته ای حجابت شد خوب شد با محارمت بودی زانویی خم شد و رکابت شد @hosenih آب پاشیده اند و خاک مسیر ذره ای روی چادرت ننشست رد نشد ناقه ی تو از بازار محمل چوبی ات سرت نشکست @hosenih کوچه ها ازدحام داشت اما سرِ این شهر رو به پایین است می روی کوچه کوچه می گویی ضربِ شامی عجب سنگین است @hosenih می رسی و حواس مردم هست آب در دلت تکان نخورد از کنارِ خرابه رد نشوی یا نگاهت به خیزران نخورد @hosenih دختری بود با شما یا نه؟ که اگر بود غصه ای کم داشت جای زنجیر و خار و نامحرم گرد خود چند چشم محرم داشت @hosenih معجرت احترام خود دارد چه خیالی اگر برادر نیست روی سرهایشان طبق آمد ولی اینبار روی آن سر نیست @hosenih آه بیماری و همه بیمار شهر قم شد مریضِ روضه ی تو حرف دختر شد و دلت لرزید شده وقت گریز روضه ی تو @hosenih عمه اش گفت خوب شد خوابید چند شب بود تا سحر بیدار کمکم کن رباب جای زمین سر او را به دامنت بگذار @hosenih آمد از بین بازوان سر را تا که بردارد عمه اش ای داد یک طرف دخترک سرش خم شد یک طرف سر به روی خاک افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih