📍 📰 📝 ♦️رابطه معنویت و سیاست در مکتب امام 🔻(بخش اول) 🔹بی شک معنویت، جزء لاینفک مکتب امام است، از سویی دیگر سیاست نیز از مولفه‌های اصلی مکتب امام به شمار می‌رود که هر دوی اینها در کنار یکدیگر مکتب امام را شکل می‌دهند، معنویت و سیاست در مکتب امام در هم چنان تنیده شده که جداشدن هر یک از آنها از دیگری، ماهیت مکتب امام را با مشکل اساسی روبرو می‌کند. 🔹خوانش امام از معنویت به همان مقدار آغشته به سیاست است که سیاست در منظومه فکری ایشان آغشته به معنویت است، به گونه‌ای که اساسا خوانش هر یک بدون دیگری معنا ندارد. 🔹هنر اصلی مکتب امام در مواجه با مکاتب موجود در دنیا بوده است، در مکاتب سکولاریستی، نه تنها بین معنویت و سیاست تجانس و ارتباطی نیست بلکه در بسیاری از موارد، تضاد برقرار است و این تضاد میان معنویت و سیاست، تضادی ذاتی و ماهوی است نه تضادی صرفا در اَشکال و صور امور معنوی و سیاسی. 🔹برای درک هرچه بیشتر و بهتر رابطه معنویت و سیاست در مکتب امام، ابتدا باید نگاه حضرت امام از سویی و از سوی دیگر نگاه غرب به دو مقوله معنویت و سیاست را شناخت. 🔶مکتب امام و معنویت آسمانی 🔹یکی از مهمترین بخش‌های مکتب امام، خوانش نوین امام از سیاست و معنویت است، خوانشی نوین در عصری که ایسم‌های غربی، مکتب غرب را چنان شکل داده و در دنیا فراگیر کرده بودند که مبارزه با آن را امری غیر ممکن می‌نمایاند. 🔹برای درک هرچه بیشتر و بهتر نگاه امام و آشنایی با ابعاد آن، باید به سراغ ریشه های فکری این مرد بزرگ و آسمانی رفت. 🔹ریشه‌های فکری امام را می‌توان در سه حوزه فقه، فلسفه و عرفان (که امام در هر یک، صاحب نظر و سرآمد زمان خویش بودند) از آبشخور شریعت دانست. 🔹با مرور افکار و اندیشه های امام خواهیم دید که این شریعت اسلام است که در بن مایه‌های اندیشه امام رسوخ کرده و به تمام داشته های ایشان جهت می‌دهد. 🔹فقه جواهری در کنار فلسفه صدرایی و عرفان ابن عربی شاکله شخصیت امام را چنان شکل داده که معنویت و سیاست را نیز در امام باید در همین دستگاه فکری معنا کرد. 🔹در مکتب امام، سیاست از معنویت نه تنها جدا نیست بلکه جزئی از آن است و ریشه این قرائت را باید در دستگاه فکری امام که در ذیل شریعت اسلامی معنا می‌شود جستجو کرد. 🔹در اندیشه امام همه رفتارها و موضع گیری ها، چه در زمان تبعید و چه در زمان پیروزی انقلاب، همه و همه حول محور خدا و معنویت دور میزند. 🔹حضرت امام اراده خدا را فوق همه اراده ها میداند و به اراده تکوینی خداوند اعتماد و به اراده تشریعی خداوند اعتقاد دارد. 🔹به یک معنا حضرت امام نظام عالم را تکوینا و تشریعا تحت اراده مطلق خدا میدانند. 🔹بنابراین حاصل چنین نگاهی در عرصه معنویت، اخلاق، سیاست و حکمرانی کاملا مشخص و آشکار است. 🔹در چنین دستگاه فکری خداوند همیشه ناظر و حاضر است و با اراده اوست که عالم در گردش است و انسان نیز بخشی از این عالم است، به موازات این اندیشه، دستگاه فکری شیطانی غرب، انسان را همه کاره عالم می‌داند و برای خداوند ارزشی قائل نیست. 🔹امانیزم یا همان انسان خدا انگاری، تمامتار و پود غرب را فراگرفته است، در چنین مکتب انسان گرایانه‌ای، نه تنها جایی برای خدا نیست بلکه خدا موجود مزاحمی است که باید از مدار عالم حذف شود و جای آن را انسان بگیرد. ✍️نویسنده: محسن مومنی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1171 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net