چقدر گریه سرودم چقدر نامه نوشتم به شوق آمدنت روزها چکامه نوشتم : درخت ها همه پر بار و میوه ها همه تازه برای دعوت تو, بیت بیت چامه نوشتم در آرزوی تو خواندم شهادتین اذان را به اذن قامت تو, صد غزل اقامه نوشتم از آن عبای پیمبرنشان نشانه گرفتم از آن محاسن مکّی، از آن عمامه نوشتم چه شرح ها که به لفظ خواص سوی تو راندم چه نامه ها که به خواهش به رسم عامه نوشتم از این طرف به تو از درد کوفه گفتم از آن سو به شام, نامه به شوق کنیز و جامه نوشتم به شیوه ی مدنی السلام گفتم و تبریک سپس به لهجه ی کوفی"مع السلامه" نوشتم شتاب کن پسر مصطفی "فلا تتَأخّر" که من همان شَبث ربعی ام که نامه نوشتم @ghalamhaye_bidar