درونِ قایقِ تنهایی اتاق خودم
نشسته ام لبِ دریا به اتفاق خودم
کسی مقصرِ این شعرهای سردم نیست
که کور بوده از آغاز هم اجاقِ خودم
دو جلد دفتر شعر و خیال دستانت
کنار سفره ی احساس شد صداق خودم
نفس نمیکشم انگار گیر افتادم
میانِ غربتِ سنگینِ باتلاق خودم
نگفته ام که چرا سالهاست یادِ توام؟
شکسته ام همه شب با غمت جناق خودم
#مارال_افشون@golchine_sher