۳
#قسمت_پایانی روضه وتوسل ویژهٔ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس
کربلایی حسین طاهری
●━━━━━━───────
آفرین بر تو، بر خطبه ی تو مادر من
همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن
*انگار تواینخانواده دخترا خطبه خوندن رو از مادر به ارث بردن، از مادر یادگرفتن... آخه یه بار دیگه زینب خطبه خوند. اینجا مادر میخواست فدک رو پس بگیره، کربلا زینب می گفت به خدا ما مُسلمونیم ..*
دست در دست حسن بود که بیرون آمد
بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد
گرچه زن بود ولی نیست چو او مرد غیور
کوچه ها از قدمش پرشد از احساس غرور
ناگهان سایهٔ یک پست به دیوار افتاد
بند بند فلک از دست ستم شد فریاد
*همه ائمه دستور به اشکدادن امام رضا فرمود: "إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ" اگه خواستی گریه کنی "فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ" گریه کن بر حسین...
فرمود: اما گریه ی بر حسین پلکهای مارا زخم کرد.
امام صادق فرمود: آی گریهکنا! اگه روضه ی مادر من شد، بلند بلند گریه کنید....
آخه امامحسن آستین به دهان گرفت..*
تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید
دست شب رنگ سیاهی به رُخ دَهر کشید
کوچه ای تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند
حضرت حوریه و جنگ خدا رحم کند
*پیغمبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: دختر من انسیة الحوراست. میدونی یعنی چی؟ یعنی برگ گُل رو صورتش بشینه جا میندازه..*
می وزید از دلِ کوچه خبری سرخ کبود
دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود
دور و بر را نظری کرد نباشد خبری
یا مبادا که ازاین ره گذرد رهگذری
هر چه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد
عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد
ناگهان سایهٔ دستی روی خورشید افتاد
پسرش سینه سپر کرد مقابل اِستاد
جگر شیر حسن داشت، ولیکن اَفسرد
دستی از روی سرش رد شد بر مادر خورد
ضربه ای از دو طرف بود و خسوفی پر درد
رحم بر بی کسی فاطمه دیوار نکرد
#شاعر: موسی علیمرادی
*امام صادق فرمود: یه ضربه زد اما دو تا گوشواره های مادرم شکست. صورتش نزدیک دیوار بود تا نانجیب سیلی زد مادر یه سیلی هم از دیوارخورد...
تا خیلی بعد میگفت: "مُعَصَّبَةَ الرَّأْس" همش سرش رو می بست، حسن! سرم درد میکنه مادر...
طبیبا میگن اگه کسی بار شیشه داشته باشه هر چی بشه تا چند ماه بعدش باید تو بستر باشه. اما مادر ما بلند شد تا چشم وا کرد گفت: فضه! علی کجاست ؟... میگه بلند شد رفت.چهل نفر تو کوچه دارن علی رو میکِشن تا دست گرفت به کمربند علی، با دستِ یدالله فاطمه چهل نامرد عرب زمینخوردن...
امامصادق میفرماید:سندِ قتل مادر ما رو اینجا امضا کردن... نانجیب یه نگاه کرد به قنفذ گفت آبرومون رو برد، نمیخواین این دست روکوتاه کنید ؟....*
گردیده بود همدست قنفذ با مغیره
این با غلاف شمشیر او تازیانه میزد
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#تخریب_بقیع
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
کربلایی
#حسین_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇