هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
لسه فرار! چشمی که پیوند عمیق جریان سیاسی لسه فر (بده بره) و جریان اقتصادی لسه فر (خودت بمال) و جریان فرهنگی لسه فر (ززآ) را نمی بیند و فکر میکند میتواند در کنار جریان اقتصادی اش بایستد! دقیقا مثل کسی است که لخت، پریده وسط دریا و میخواهد خیس نشود! اگر آب و خیسی از هم جدا شدند، لیبرالیسم اقتصادی و فرهنگی و سیاسی نیز جدا خواهند شد! پیوند رسانه های لیبرال از اعتماد و هم میهن و فردای اقتصاد و دنیای اقتصاد که مثل روز روشن واضح است پیوند اشخاص و مسئولین هم که اظهر من الشمس است. از آخوندی گرفته تا غنی نژاد و روحانی و خاتمی و... پیوند دانشگاهی آنها هم به وضوح سال گذشته در جریان دانشگاه شریف روشن شد. پیوند فرهنگی شان هم در مسائلی مثل حجاب فضای مجازی مشخص است. حالا عده ای بچه انقلابی که در حوزه سیاست و فرهنگ میخواهند انقلابی باشند در دام لیبرالیسم اقتصادی افتاده اند و فکر میکنند می توانند از لیبرالیسم فرهنگی و سیاسی فرار کنند. این همان نکته ای است که به درستی احمدی نژاد در سال 88 فهمیده بود. او درک کرده بود که این جریانات سیاسی که در ظاهر مخالف هم هستند یک آبشخور فکری در حوزه اقتصاد دارند و نظریه عدالت آنها دقیقا در مقابل نظریه عدالت انقلاب است. به همین دلیل هم حضرت آقا دقیقا روی این مساله دست گذاشتند و فرمودند نظر احمدی نژاد در حوزه عدالت اجتماعی به من نزدیک تر است. عدالت اجتماعی که اساسا برای لیبرالها به قول غنی نژاد یک امر بی ارزش است. لیبرالهایی که روزه میگیرند و سر سفره افطار به فکر گران کردن زندگی مردم و کوچک کردن سفره شان برای پر کردن جیب سرمایه دارن هستند. در حقیقت انقلاب یک هسته سخت دارد به اسم ولایت فقیه. هسته سختی که هر دولتی آمده و به لیبرالیسم اقتصادی رسیده، محکم با آن برخورد کرده. البته که برای ولی جامعه هزینه ساخته اند اما ولایت فقیه بیدی نیست که با این بادها بلرزد. همه ماجرای دعوای پرفسور درخشان و دکتر غنی نژاد بر سر همان یک جمله بود. آنجا که پرفسور درخشان گفتند: امام فرموده اند باید منافع محرومین و مستضعفین را تامین کنیم و دکتر غنی نژاد گفت: بفرمایند! هاشمی و احمدی نژاد و روحانی و خاتمی و رئیسی ندارد! هر کسی مرعوب ساینس شود! مغلوب ساسی هم خواهد شد! تفکری که پشت نقاب "علم" خود را پنهان کرده است چیزی جز ایدئولوژی لیبرال سرمایه داری نیست که تقابلش با انقلاب و ولایت فقیه است و در مقابلش فقط یک تفکر وجود دارد که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم به آن اشاره کرده اند: تفکر انقلابی به همراه روحیه انقلابی و عملکرد جهادی. شنیدم که آقای رئیسی در همایش گرانسازی اقتصاد ایران گفته است: اقتصاد ما باید علم پایه باشد و مبانی قابل دفاع داشته باشد نه نگاه سلیقه ای داشته باشد. ما معتقد به دانش و کار علمی در اقتصاد کشور هستیم. باید نظریه ای که در دانشگاه اتقان علمی پیدا کرده و قابل دفاع است در کشور اجرایی شود ولی بدانیم اجرا میدان آزمون و خطا نیست. آقای رئیسی اگر از این کلمات توبه نکنی سرنوشتی جز گذشتگان نخواهی داشت. جناب رئیس جمهور! آیا قائل شدن به مبنای ارزشهای اسلامی در سیاست گذاری های اقتصادی سلیقه ای و غیر علمی است؟ آیا اگر حرف اسلام در دانشکده های اقتصاد خریداری نداشته باشد سلیقه ای و غیرعلمی است؟ اگر اندیشه امامین انقلاب مقاله ISI نشود غیرعلمی و سلیقه ایست؟ عیبی ندارد. ما هم معتقدیم قال الصادق علیه السلام و قال الخمینی هم ایدئولوژی و ارزش است و البته قال الفریدمن هم ایدئولوژی است! مساله بر سر این است که کدامیک را انتخاب کنیم؟ آیا این ساختاری که در دنیا و ایران به عنوان نظام اقتصادی بوجود آمده است منطبق بر علم ساخته شده یا ایدئولوژی؟ آیا از قبل آزمون شده بود یا در جامعه آزمون شد؟ این چه نگاه ساده انگارانه ای است که به حکمرانی دارید؟ مگر میتوان اقتصاد را بر اساس مقالات علمی در دانشگاه مدیریت کرد؟ آنوقت فرهنگ و سیاست و پیوست عدالت این مقالات علمی را نباید ببینیم؟ آیا همین که یک اقتصادخوانده در مورد اقتصاد نظری داد کافی است و یک سیاست اقتصادی هیچ پیوست فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و امنیتی ندارد؟ شما فرمودید که باید اقتصاد کشور علم پایه و مردم پایه باشد. می توانید یک کتاب یا مقاله علمی به ما نشان دهید در مورد مردم پایه بودن اقتصاد؟! جناب آقای رئیسی! ذات پاک و اعتقاد مخلصانه شما به انقلاب و اسلام می گوید مردم! اما آن واژه علم که با آن شما را فریب می دهند چیزی جز نیست. از لسه فر، فرار کنید آنگونه که یوسف از دست زلیخا فرار کرد! آنگونه که موسی به دل دریا زد! ترس را کنار بگذارید و بگویید: کلا ان معی ربی... و من الله توفیق و علیه التکلان ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar