🔻چرا ایرانیها "یه کتی" راه رفتن را دوست دارند؟
امروز در کلاس تاریخ تفکر و تمدن در باب مقایسه ماجرای دنکیشوت در قرن ۱۷ و فرهنگ فتوت و عیّاری در ایران حرف زدم. اینکه سروانتس این کتاب را به عنوان مرثیهای بر مرگ شوالیهها نوشت. ناکجاآبادی که دیگر از ابَر مردها و شجاعان و جنگجویان که حامی عدالت و فقرا هستند، خبری نیست.
آنچنان که در ایران جوانمردی و عیاری و پهلوانی و قلندری از معنای درونی که نوعی گره خوردگی به تصوف و ملامتیان بود تا حدودی به وادی لوطیها و داشها فرو افتاد. اما محبوبیت تاریخی عیاران و پهلوانان چه در فرهنگ ملامتیگری و مرام ناموسپرستی و چه در فُرم ظاهریاش که اندام ورزیده و شلنگ انداختن هنگام راه رفتن است، باقی ماند.
سینما هم ما از الباقی این محبوبیت تاریخی در خلق شخصیتهایی مثل قیصر بهره بردند، هرچند که همین شخصیتها خود مرثیهای بودند بر فقدان تاریخی پهلوانان حقیقی و لِه شدن مقلدان آنها زیر دست و پای مدرنیتهای که فضیلت را در سوداگری و لذتطلبی خلاصه کرده بود.
با ظهور انقلاب اسلامی حقیقت فتوّت و پهلوانی که با هنر رزم و جنگاوری و شجاعت و پاکچشمی پیوند داشت در فرهنگ دفاع مقدس مجدداً بازتولید شد، در آنسو به مدد فیلمفارسی و نمایشهای رو حوضی و... خاطرهای از فُرم تاریخی لوطیگری که تهی از باطن معنوی شده بود در "یه کتی" راه رفتن و شلنگ انداختن و کلاه و سبیل و... به حیاتش ادامه داد.
حافظ و سایر بزرگان حکمت و هنر ما تلاش بسیار کردند تا از حقیقت باطنی این مرام والا در برابر ظواهر ریاکارانه و فُرم تهی از معنا محافظت کنند؛
نه هرکه طرف کُله کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
#یادگاری
#داستان_فراموشی
➕️
@yaminpour