🖊️قسمتی از سخنرانی روحانی شهید محمد تقی شرعی ... این سخرانی شب شهادت ایراد شده . مسئله ؛ هنر ؛ تکنولوژی ؛ علم و مدیریت این را که گفتم مقدمه این روحیاتی است که الان در جامعه مشاهده می‌کنید. چون اجتماع را دو بعد اداره می‌کند،یکی روحیات جمعی است و یکی سازمان مدیریت جامعه. هر دوی اینها باید با هم هماهنگ باشند. الان این مشکلاتی که در ادارات ما وجود دارد به خاطر چیست؟ برای این است که ادارات مبانی‌ای بر ساختارشان حاکم هست(نه اینکه بر مدیرانشان بلکه بر روابط اداری )که این روابط  با روحیات جمعی اجتماع ما نمی‌خورد و اجتماع یک چیز دیگری را طلب می‌کند. آن سازمان‌ها هم با روابطی تنظیم شده‌اند که برای یک سری اهداف دیگر آماده شده‌اند و این دست شکسته وبال گردن انقلاب شده.وقتی یک فکر بتواند آن حالت جمعی را به وجود بیاورد و روحیه جمعی را بسازد،سازمان مدیریتی را هم به دنبال خواهد کشید. یعنی آن وقتی که روایت فتح ساخته می شود و آمار استقبال از جبهه بالا می رود در واقع دارد روی روحیه اجتماعی تاثیر می‌گذارد. وقتی استقبال از جبهه به خاطر روحیه جمعی زیاد شد،سازمان مدیریتی کشور را هم دنبال خودش می‌کشد. چون وقتی 500هزار نفر آمدند جبهه،دیگر نمی‌توانند امکانات وزارتخانه‌ها را بسیج نکنند. یا باید بگویند ما جنگ را قبول نداریم یا باید بسیج کنند. مدیران همه حزب الهی هستند اما روابط اداری حاکم مانع یک سری فعالیت‌هاست.چرا جهاد سازندگی بهتر و موثرتر از وزارت کشاورزی است.چون دقیقا سازمان مدیریتی‌اش هماهنگ است با روحیه جمعی.هر جا وزارت جهاد سازندگی نتوانسته کار کند به خاطر این است که به ضوابطی دچار شده که با روحیات جمعی سازگار نیست. همت را بلند بگیرید،چه اشکال دارد،فکر کنید شما می‌خواهید روش‌های تحقق هنر اسلامی را ارائه بدهید؟چه اشکال دارد یک جوان مسلمان این طور فکر کند. باید نیت را بلند بگیریم و بدانیم که اسلام هنوز خیلی از قله‌ها را دارد که باید فتح بشود. در درگیری‌های نظامی محسوس است اما در جنگ فرهنگی این موضوع محسوس نیست،دشمن می‌آید دورمان می زند و آن وقت خودمان هم نمی‌فهمیم.اینجا دقیقا می‌دانیم که اگر کانال ماهی را یا مثلا قله‌های کله قندی را باید بگیریم، می‌نشینیم طرح می‌ریزیم و می‌گیریم، همینطور باید بدانیم در مواضع هنر هم باید یک جاهایی را باید فتح کنیم که فتح نشده باقی مانده به شرط اینکه با این درد برخورد کنیم. در تکنولوژی هم همین‌طور است.اگر ما بدانیم که دنیا دارد از راه تکنولوژی ما را دور می‌زند می‌فهمیم که انقلاب باید یک جاهای دیگری را هم فتح کند و آن فتح دروازه‌های تکنولوژی است. تکنولوژی را اگر بخواهیم با دست دراز کردن جلوی غرب و باز کردن روابط سیاسی بگیریم، آنها باز هم به ما نمی دهند و دقیقا در مرزهای سیاست با ما برخورد می کنند. لذا ما باید راه دیگری برای فتح این قله‌ها پیدا کنیم. در هنر، تکنولوژی و ... هم همین‌طور .همان‌طور که در مسایل نظامی هم به همین صورت است. اما مسائل نظامی ابزار خاص خودش را دارد. حوزه فرهنگ هم ابزار خاصی دارد که اگر از آن استفاده نکنیم به مقصود نمی‌رسیم.اگر ما هدف را شناختیم ابزار مناسب با آن هدف را تهیه می‌کنیم.مشکل است،اشکالی ندارد ولی وقتی بدانیم که نداریم، آن سوز فقدان مسائل ما را وادار می‌کند که برویم دنبال آن و این اولین قدم است. و از هیچ کس هم نباید انتظار داشته باشیم، جز بچه‌های مسلمان. و چه کسی هست که بیشتر از این بچه‌ها صلاحیت داشته باشد؟                                                                                           این سخرانی در زمستان سال 65 ایراد شده است.