هدایت شده از حسین مهدیزاده
✅درباره «گشودگی زبان» علیزاده در مناظره‌ها آیا جبهه فکری انقلاب می‌تواند نمایندگی غرب را از غربگرایان ایرانی پس بگیرد؟ 📝 دکتر حمید ابدی 3⃣ از 3⃣ در دهه هفتاد شمسی، عبدالکریم سروش و همراهان او در نحله روشنفکری دینی، تلاش کردند به مثابه نماینده معرفت‌شناسی مدرن غربی، خود را در برابر معرفت‌شناسی فلسفی و کلامی حوزه علمیه قم صورت‌بندی کنند. هنوز هیوم و لاک و کانت و ... را ندیده بودیم، که پوپر را در برابر ما علم کردند، قرائت مبتذلی از هرمونوتیک به جان ما انداخته شد و چاه ویلی از مباحث معرفت‌شناختی و روش‌شناختی به روی ما باز شد. ما در این تجربه، خود را جبهه‌ای در برابر غرب می‌دیدیم، حال آن‌که با «شبه غرب» رو به رو شده بودیم. بعدها راهِ سروش را فیرحی و طیف «فوکویی‌های قم» با تحلیل گفتمان پی گرفتند و این‌ها هم ما را به گونه‌ای دیگر، نوعی «شبه تجدد» غربی را در فضایی پر از سوءتفاهم پیش روی ما گشودند تا شمشیرها را بر یک «تجدّد وهمی» برکشیم و به جنگ آن برویم. آن‌چه در این منازعه، اساساً نبود و به دیدار آن نرفتیم، «غرب» بود. در فضای اجرایی کشور هم تکنوکرات‌هایی نمایندگی اندیشه اقتصادی و اداری غرب را یدک می‌کشیدند که رفته رفته فهمیدیم که این «لیبرالسیم تخیّلی» آن‌ها که با تبدیل همه عرصه‌های جامعه به میدان عرضه و تقاضای آزاد، یک نظم طبیعی انسانی ایجاد می‌شود، در هیچ زمین و آسمانی نه قبلاً تحقّق یافته و نه امکان تحقّق دارد. ولی باز ما تصورمان این بود که به مثابه «نمایندگان اسلام و انقلاب» داریم به جنگ «غرب و توسعه غربی» می رویم. ولی در مجموع، آن‌چه ما به جنگ و منازعه به آن رفته‌ایم، شبه غرب، شبه تجدد، شبه مدرنیته، شبه توسعه، شبه لیبرالیسم، شبه نئولیبرالیسم و ... بوده و چیزی که غایب بوده «اندیشه و واقعیت محقّق غرب مدرن» است. آیا طلیعه گام دوم می‌تواند بازخوانی و بازگشت ما از این منازعه و بازطراحی زمین منازعه جدید باشد؟ آیا گام دوم برای جبهه فکری انقلاب اسلامی می‌تواند لحظه رو به رو شدن با «غرب واقعی» باشد؟ حقیر جزو کسانی نیستم که بخواهم از منازعه با غرب انصراف بدهم و مانند پزها و مدهایی که اخیراً در برخی حزب‌اللهی‌های علوم اجتماعی‌خوانده می‌بینم، دعوت به آموختن از غرب کنم. ولی اینقدر می‌فهمم که یک جهاد و اجتهاد فکری برای رو به رو شدن و دیدار با غرب واقعی لازم است. ما باید «غرب واقعی» از چنگ غرب‌گرایان ایرانی نجات بدهیم! تفاله‌ای از غرب که این‌ها به ما گزارش داده‌اند، امر محالی است که در هیچ جای آسمان و زمین، جز مغزهای تخیل‌زده خودشان امکان وقوع ندارد. انگار تقدیر جبهه فکری انقلاب در گام دوم این است که هم پای در بنیادهای فکر اسلامی ـ اعم از فلسفی، کلامی و فقهی ـ بگذارد و هم «نمایندگی غرب» را از غربگرایان پس بگیرد. انقلاب اسلامی وسعتی به جبهه فکری انقلاب داده که غرب را نه از طریق غرب‌گرایان مبتذل ایرانی، بلکه از سرچشمه‌های اصلی اندیشه غرب و از طریق رو به رو شدن با واقعیت جهان غرب بشناسند. اکنون نه در محافل رسمی، ولی در محافل غیررسمی حوزه و دانشگاه، جریان خوانش متون اصلی غرب در حال نضج یافتن است و این نشانه خوبی است. ما نیاز داریم که قدری از مواجهه درجه دو و گزارش‌خوانی‌های فوری، فاصله بگیریم و با متون اصلی و تاریخ واقعی غرب مدرن و واقعیت جهان امروز رو به رو شویم و بشناسیم. این‌گونه راه تحوّل علوم انسانی را هم دقیق‌تر و منقّح‌تر طی خواهیم کرد. 🆔 @social_theory