🔻«مدیریت جهادی» یا «مدیریت تکنوکراتیک»؟!
🖊مهدی جمشیدی
۱. ازآنجاکه پس از انتشار نوشتههایم در نقد تکنوکراتیسم، در کنار همراهیها، برخی نقدها نیز بیان گردیدند، بر آن شدم که اندکی دربارۀ موضع رهبر انقلاب بنویسم. رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۳ دیداری با آقای قالیباف، شهردار تهران، به همراه اعضای شواری شهر داشتهاند که مختصری از آن در قالب خبر منتشر شده است. ایشان در ابتدا، از اقدامات «سختافزاری» و «ساختوسازی» تمجید میکنند و آنها را به «مدیریت جهادی» نسبت میدهند:
«اقدامات شهرداری در بخشهای مختلف همچون تمیزی شهر، فضای سبز و بوستانها، ساخت بزرگراهها و پلها، گسترش مترو، و ایجاد فضاهای ورزشی، کاملاً برجسته و خوب بوده است. ... اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیّت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، قابلحل است.»
۲. پس تعبیر مدیریت جهادی، «منحصر» و «محدود» به این لایه از اقدامات بوده و دلیلی در دست نیست که بتوان آن را به لایههای دیگر، «تعمیم» داد، بلکه دلیل برخلاف این تعمیم وجود دارد؛ چراکه رهبر انقلاب، در بخش دیگری از سخنانش که مسألۀ «هویّت/ سبک زندگی/ معنا/ ارزشها/ فرهنگ» را مطرح مینمایند، سویۀ «انتقادی» و «سلبی» دارند و میگویند:
«حقیقتاً معماری و نمای تهران، نمای یک شهر اسلامی نیست و شهرداری و شورای شهر باید این موضوع را جزو جدّیترین مسائل خود بدانند. ... باید هرچه ممکن است، محیط زندگی شهر به گونهای طراحی و ساخته شود که تحقّق سبک زندگیِ اسلامی، راحتتر امکانپذیر باشد.»
این توصیه به معنی آن است که در طول هشتسال مدیریت آقای قالیباف بر شهرداری تهران، این امر به عنوان یک «مسألۀ جدّی» در نظر گرفته نشده بود و خروجی و اثر محسوسی نداشته است؛ یعنی هرچند ساختوسازها و کارهای عمرانیِ فراوانی صورت گرفته اما این اقدامات، در چهارچوب نظریۀ «شهر اسلامی» نبوده و ازاینجهت، کمکی به استقرار «سبک زندگیِ اسلامی» نکردهاند. رویکرد تکنوکراتیک، در همینجا نمایان میشود که در امر بازسازی، اعتنا و اهتمام به «هویّت» ندارد و فقط میسازد و بنا میکند. بهاینترتیب، اگرچه شهر، «آباد» میشود، اما «اسلامی» نمیشود و «شهر توسعهیافته»، جایگزین «شهر اسلامی» میشود. این در حالی است که برخلاف رویکرد تکنوکراتیک، رویکرد انقلابی بر این باور است که حتی ساختوساز و عمران و آبادی نیز میتواند با فرهنگ و سبک زندگی، ارتباط جدّی برقرار کند و تسهیلگر یا مانع آن باشد.
۳. در بخش بعدی نیز باز رهبر انقلاب، به نقد فرهنگی و هویّتیِ خود ادامه میدهند و میگویند:
«کارها و اقدامات فرهنگی، همچون شمشیر دو دَم است؛ اگر همراه با محتوای خوب باشد، بستر اصلاح جامعه خواهد بود، اما اگر با محتوای نامناسب باشد، بستر گسترش نابسامانی و کژی خواهد شد. در مراکز فرهنگی، همچنین باید از افرادِ اهل فرهنگی استفاده کرد که واقعاً متدیّن و انقلابی و معتقد به اسلام سیاسی و مردمسالاریِ دینی باشند.»
در نقد نخست، رهبر انقلاب این نظر را مطرح کردند که «معماری» و «ساختوساز»، دلالت و اثر فرهنگی دارد و نباید دچار یکسویهنگریهای تکنوکراتیک شد، اما در اینجا، به سراغ خودِ «فرهنگ» میآیند و میگویند در این عرصۀ نرمافزاری، «محتواهای نامناسب» ارائه شده است. البته ایشان این سخن را در قالب هشدار و انذار میگویند؛ ولی روشن است که این سخن در خلاء و به عنوان یک فرض ذهنی نبوده، بلکه از واقعیّتی حکایت میکند که در جریان است. به نظر میرسد که این انتقاد، به سبب نفوذ نیروها و جریانهای اصلاحطلب به مراکز فرهنگیِ شهرداری تهران بوده که گویا آقای قالیباف، به اشتراک نسبیِ با آنها رسیده و سهمیههایی را به آنها واگذار کرده بود. پس کار فرهنگی، بهخودیخود، اصالت ندارد، بلکه آنچه مهم است، ماهیّت کار فرهنگی است که باید برخاسته از ارزشهای اسلامی و انقلابی باشد و حتی کارگزاران آن نیز باید خودشان به این ارزشها، تعهد و تقیّد داشته باشند. در مقابل، تجربۀ شهرداری تهران، نشانگر نوعی تساهلوتسامح بود؛ چنانکه به نام میداندادن به همۀ سلایق، جهتگیریهای نامنطبق با انقلاب نیز فرصت ظهور یافتند. این امر، جزو خصوصیّات نیروهای تکنوکرات است که اگر هم به فرهنگ بپردازند، روایت صوری و خنثی از آن دارند و مطلقِ فرهنگ را اراده میکنند و گاه نیز برای توجیه جهتگیری خویش، کارهای فرهنگیِ نمایشی و تزیینی در زمینۀ هویّت اسلامی و انقلابی انجام میدهند که از صورت و ظاهر و پوسته، فراتر نمیرود. باید تأمّل کرد که این منطق، چقدر با رویکرد دولت سازندگی که در اختیار نیروهای تکنوکرات بود، تفاوت دارد.
🖇 خبر دیدار را در اینجا بخوانید:
https://khl.ink/f/24963
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi