مدینه غمناک برآید از دل فغان زهرا زِ داغ بابا، زِ داغ بابا مدینه غمناک حبیبه ی حق غریب و تنها، غریب و تنها غبارِ اندوه، جهان گرفته دل همه قدسیان گرفته زِ جان هستی، توان گرفته زند به سینه، بتول عذرا، زِ داغ بابا جوانه پژمرد، که باغبان رفت زِ روی گل، رنگ ارغوان رفت نشاط و شادی، زِ گُلسِتان رفت سحاب غم از کرانه پیدا، زِ داغ بابا به دامن خاک، نشسته خورشید خموش گشته ندای توحید زِ دیده ها خون دل تراوید که قلب زهرا دهد تسلی، زِ داغ بابا از این جهان رفت، رسول اکرم به عالم قُدس، نوای ماتم به لرزه افتاده عرش اعظم مدینه غرق خروش و غوغا، زِ داغ بابا زِ غصه زهرای دل شکسته کنار قبر پدر نشسته بدون یاور، نزار و خسته دگر شده سیر، زِ دار دنیا، زِ داغ بابا ولی حق چاک زده گریبان روانه زهرا، به بیت الاحزان گرفته در دست، دو دست طفلان خمیده قامت، پریده سیما، زِ داغ بابا به گریه زهرا زِ دوری باب نه روزِ راحت، نه در شَبَش خواب نموده اهلِ، مدینه بی تاب از این مصیبت، به ناله بطها، زِ داغ بابا نبی رحمت، نموده رحلت زِ عالم خاک، به قُربِ عِزَّت شکسته دلها، یتیم امت کِشَد مُعَلِّم، زِ سینه آوا، زِ داغ بابا @habibollahmoallemi