پرستار اطفال زِ خونین حنجری بی سر، ندا خیزد بیا زینب به زیر نیزه ها نعش مرا پیدا نما زینب میان قتلگه افتاده جسم غرقه در خونم چرا افسرده می گردی، میان کشته ها زینب سراسیمه مباش ای خواهر غمدیده در صحرا صبوری کن در این وادی، مکش فریاد واویلا شنیدی گَر صدای جانگدازِ مادرم زهرا مبادا رشته ی صبرت شَوَد از کف رها زینب نما بعد از حسین، خواهر یتیمان را نگهداری زِ اهل بیت و اطفال شهیدان کُن پرستاری یتیمان را بده ای خواهر افسرده دلداری چو کوهی استقامت کن در این دشت بلا زینب برو خیمه نما یاری وصی و جانشینم را نیازارد کسی آن مقتدای مُلکِ دینم را تسلی ده رقیه طفلک زار و حزینم را نیازارد کسی او را زِ قوم اشقیا زینب برو مگذار در آتش امام انس و جان سوزد زِ بیداد ستمکاران سراسر آشیان سوزد مبادا زآتش کین جسم و جان کودکان سوزد بکش دست محبت بر سر دردانه ها زینب زِ عهد کودکی خواهر تو یار و یاورم بودی تو هم خود خواهرم بودی و هم خود مادرم بودی جدا از من نمی گشتی چو جان در پیکرم بودی به دوران انقلابم از تو می یابد بقا زینب در این هنگامه ی خونین و بعد از ظهر عاشورا که می سوزد در آتش خیمه گاه عترت طاها برو جمع آوری کن غنچه گلها را از این صحرا که پامال سُم اسبان نگردند از جفا زینب نیاید چون تو دیگر خواهری با این وفاداری تو باید پرچم سرخ شهیدان را بپا داری به سر ای قهرمان زن سایه ی لطف خدا داری بپا کن شورشی در کوفه و شام بلا زینب تو بعد از من علمدار سپاه مُلکِ ایمانی خروش نهی از منکر بنا بر نص قرآنی زِ شور خطبه خواندن کن بپا در کوفه طوفانی تویی جان حسین بنت علی مرتضی زینب @habibollahmoallemi