مهر فروزان بدن غرقه به خون، تو حسین جان منی خفته با زخم فزون، پیش چشمان منی زیر شمشیر و سنان، جسم تو گردیده نهان چه کند خواهر افسرده و این داغ گران جای اشک از بصرم، خون جگر گشته روان مونس جان و دل و مهر فروزان منی تو حسین جان منی پاره پاره شده با تیغ جفا پیکر تو جان زینب به فدای بدن بی سر تو در حَرَم دیده به راه تو بُوَد دختر تو آخر ای کشته تو بابای یتیمان منی تو حسین جان منی نه به تن مانده سر و نِی به بدن پیرهنت خاک و خون گشته عزیز دل زهرا کَفَنت زِ چه شد دامن این خاک بیابان وطنت تو که آرامش این قلب پریشان منی تو حسین جان منی یا حسین نیست مَگَر ساقی کوثر پدرت از چه پس با لب خشکیده بریدند سرت با یتیمان چه کند خواهر خونین جگرت نظری کن که به هر درد تو درمان منی تو حسین جان منی خیز و با خواهر غمدیده بیا سوی حرم سایه ی لطف و مُحَبَّت فکن از نو به سرم که زِ داغ غم هجران تو خون شد جگرم تو گواهِ دل افسرده و سوزان منی تو حسین جان منی با یتیمان تو ای سَروَرِ خوبان چه کنم؟ نونهالان تو را با لب عطشان چه کنم؟ غربت و بی کسی و شام غریبان چه کنم؟ ای که خود شمع شب شام غریبان منی تو حسین جان منی @habibollahmoallemi