وداع آخر ای عزیز خدا، کشته در کربلا یا حسین الوداع (2) خفته ای روی خاک، جسمِ عریان چرا یا حسین الوداع (2) ای درخشان تر از، چشمه ی آفتاب ای فرازنده ی، پرچم انقلاب نخل دین را تو با، خون خود دادی آب بر سر عهد و پیمان نمودی وفا ای شهیدِ به خون، خفته ی بی کفن ای غریبی که ماندی تو دور از وطن خاک و خون گشته احرام تو بر بدن تشنه لب رأس تو از بدن شد جدا دفتر عشق را، نقش عزت زدی گام بر قله یِ، اوج رفعت زدی بیرق سرخ خون و شهادت زدی هستیت در رضای خدا شد فدا ای گذشته زِ سرحد اوج کمال وی فنا گشته در جلوه ی ذوالجلال زیر سُمِّ ستوران شدی پایمال نور یزدان کجا، خاک میدان کجا رهبر عشق و ایمانی و عدل و داد مشعل راه آزادگی و جهاد داده ای جان تو در سنگر اعتقاد رفته ای سرخ رو در حضور خدا پاره پاره زِ تیغ جفا پیکرت با شقاوت جدا، از قفا شد سرت چون کند با یتیمان تو خواهرت تو شهیدی و من غرق موج بلا غرق خون گشتی ای، گوهر تابناک مونس جان زهرا فتادی به خاک جسم قربانیانت همه چاک چاک در جوار تو ای، مظهر کبریا تشنه لب سر جدا، کرده اند از تنت خون حق می چکد، از رگ گردنت نیست حتی به تن، کهنه پیراهنت زینب و دیدنِ، این همه ماجرا نِی توانی که نعشت بگیرم به بر گِردِ من لشکری از خدا بی خبر کعب نیزه زنندم به پهلو و سر رأس تو بر سر نِی به ذکر خدا ای چراغ دل و جان آزادگان سَروَرِ عارفان رهبر عاشقان از غمت خون دل جاری از دیدگان در عزایت مُعَلِّم به شور و نوا @habibollahmoallemi