مسلم غریب عزیز جان مصطفی یا حسین در کوفه میا خامس اصحاب کسا یا حسین در کوفه میا صبا ببر زِ من خبر، به سوی رهبر زمان حسین عزیز فاطمه، امام و میر کاروان سلام من به او رسان، بگو فغان و الامان زِ کوفیان بی وفا، یا حسین در کوفه میا به شهر کوفه یا حسین، به امر تو روان شدم در این دیار غم فزا، اسیر کوفیان شدم آه غریب و در بدر، زِ کید میزبان شدم شدم به غصه مبتلا ، یا حسین در کوفه میا در ابتدا به نزد من، بهر هدایت آمدند جماعتی زِ حد فزون، برای بیعت آمدند زود شکسته عهد و در، قید ضلالت آمدند دون صفتان بی حیا ، یا حسین در کوفه میا دوگانگی است روشن از، ضمیر و از کلامشان تفاوت است بین گفته های صبح و شامشان چو صید پَر شکسته ای، فتاده ام به دامشان به دین زدند پشت پا ، یا حسین در کوفه میا کمر به عزم قَتلِ من، ندانم از چه بسته اند کنون به قصد کُشتَنَم، همه کمین نشسته اند بیعت آن امام را، تیره دلان شکسته اند ایا ولی رهنما ، یا حسین در کوفه میا زِ حال مسلم غریب، اگر شوی تو با خبر به شهر کوفه یا حسین، دیگر نمی کنی گذر چو حرف حق نمی کند، به قلب سنگشان اثر بریده اند از خدا ، یا حسین در کوفه میا میا به کوفه ابن عَم، که می کُشَند اکبرت نمی کنند ذَرِّه ای، حیا زِ روی انورت نه از خداست ترسشان، و نِی زِ جد اطهرت صفایشان بود جفا ، یا حسین در کوفه میا زِ روی پشت بام ها، زنند سنگ بر سرم زِ هیچ کافری چنین، ستم نبوده باورم اشک معلمی روان، شد زِ وداع آخرم زند به سر دست عزا یا حسین در کوفه میا @habibollahmoallemi