گمنامیِ اورا نفهـمیدند نامی هـا
هـرگز نشد آشفته از بی احترامی هـا
آری نشان از داغیِ بازارِ تهـمت هـاست
وقتی که خالی میشود دورت ز عامی هـا
در مهـربانی شهـرہ بود آنقَدْر که حتی
خوردند از نان حلالِ او حرامی هـا
حتی سگی را رد نکرد از سفرہ ی لطفش
لبخند میزد در جوابِ بی مرامی هـا
در بین شهـری که محبت را نمی فهـمید
تنهـا `حَسَن” هـم سفرہ میشد با جُذامی هـا
من شک ندارم کامِ او با زهـر شیرین شد
زهـری که مرهـم بود خود بر تلخکامی هـا
محسن کاویانی
#حدیث_اشک_شعر_هفتم_صفر#شعر_شهادت_امام_حسن#شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی#شعر_شهادت_کریم_اهل_بیت#شعر_مناجات_امام_حسن_مجتبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹