سلام وقتتون بخیر من ۲۴ساله دومین فرزند دختر خانواده ای پنج نفره هستم دوخواهربزرگتر وکوچکتر ازخودم دارم ۲۸ و۱۴ساله، خواهر بزرگتر ازدواج کرده و خونه اش هم خیلی نزدیک خونه ماهست (شهر دیگری نیست) و فرزندی نزدیک یک ساله داره، مبنای فرهنگ ترک زبان ها براینه که دختر بعد از اینکه ازدواج کرد عزیز میشه واگه بچه دارشد عزیزترمیشه مشکل اینه که پدرومادر کاملا این فرهنگ رو درخونه پیاده میکنن طوریکه وقتی خواهرم میاد خونه (جایی که پدرومادرم، من و خواهرم زندگی می‌کنیم) به این راحتی ها قصد رفتن نداره مثلا اگه تعطیلات دوهفته تا سه هفته ای باشه عین دو، سه هفته رو بی کم وکاست درخونه پدرم هستن و تا تعطیلات تموم نشه نمیرن، مشکل من اینه که شوهر ایشون نامحرم هستن ومن موافق اینکه چند هفته بخواد خونه ما بمونه نیستم چون باحضور شوهرش و با امکانات محدود خونه معذب هستم مخصوصا برای وضو گرفتن چون خونه ما بصورت قدیمی هست و تو حیاط باید وضوگرفت و چند بار پیش اومده که ایشون تو خونه بودن و من رو در حال وضو گرفتن تو حیاط دیدن(تا حدامکان سعی میکنم از عدم حضورش مطمئن بشم بعد برم وضو بگیرم) ، یا اینکه تو خونه همیشه باید حجاب کامل رعایت بشه چون این آقا حضور دارن، اینکه شبها تو خونه ما میخوابن و من موقع خواب هم راحت نیستیم و نگرانم نکنه اتفاقی موهای من رو ببینه من فکر میکنم در این مورد حق الناس گردن خواهرم هست چون اگه حتی اگر اتفاقی هر کدوم اینها اتفاق بیوفته من با قصد و اراده نخواستم این اتفاق بیافته وتا حد امکان سعی کروم خودمو از قرار گرفتن تو موقعیتی که به اینصورت با نامحرم مواجه بشم دور کنم، چند بار با مادرم در این مورد صحبت کردم وگفتم این خواهر که خونه اش خیلی نزدیکه و شهرستان نیست، نباید با شوهرش بیاد دوتاسه هفته یا یک ماه یا حتی بیشتر (وقتی بچش بدنیا اومد چهار ماه تمام تو خونه ما بودن) تو خونه ای که دختر مجرد هست ومعذب میشه بمونه، درحالیکه خود خواهرم تو خونه از نظر پوشش به راحت‌ترین شکل ممکن هست واصلا درکش دراین حد نیست که دیگران بخاطر حضور اون وشوهرش تو خونه خیلی محدود میشن، مادرم هر بار خیلی متعصبانه برخورد میکنه ومیگه تو حق نداری بگی اون نیاد خونه پدرش اون باید بیاد وهرچقدر که خواست بمونه وبه خود خواهرم هم میگه اگه کسی بهت گفت کمتر بمون بگو به شما ربطی نداره با پدرم هم که صحبت میکنم همین برخورد رو میکنه و همینو میگه ولی نه به‌شدت تعصب مادرم. قبل از ازدواجش رفتار پدرو مادرم با اون مثل رفتارشون با من بود اما بعد از ازدواج جایگاه اونو از همه بالاتر میدونن. از طرفی هم چون بچه اش پسره و مابرادر نداریم پدرومادرم خیلی افراطی به خودش و بچه اش وشوهرش اهمیت میدن وخواهرم و بچه اش رو مایه سربلندی خودشون میدونن. این رو هم بگم که برداشت اشتباه نشه باما زندگی نمیکنن وخونه مستقل دارند ولی خیلی از اوقات دارن اینجا زندگی میکنن، همه دنبال تعطیلات هستن که چند روزی استراحت کنن من بخاطر این مسئله به جایی رسیدم که از تعطیلات بیزارم. نگاهم به پدرومادرم هم خیلی عوض شده چون احساس میکنم تبعیض خیلی زیادی قائلن بین بچه هاشون گاهی اوقات ازشون بدم میاد بخاطر این بی توجهی واینکه توجهشون فقط معطوف به خواهرم و زندگیش هست. تو رو خدا کمکم کنید ازنظر روحی واقعا از طرف پدرو مادرم احساس خلا میکنم. اجرتون با خدا 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر عزیز 🌹احسنت به شما که مقید به امور محرم و نامحرم هستید و در این زمینه دغدغه دارید. شرایط شما قابل درک هست. ♻️نکته مهمی که باید توجه کنید این است که مهارت کلامی خود را بالا ببرید. به نحوی که اگر خواسته تان را بیان میکنید فرد مقابل ضمن درک شرایط شما همراهی و رضایت شما را هم برای حضورشان احساس کند. فرضا زمانی که شما به مادر محترم اعتراض خود را بیان میکنید که چرا وقتی منزلش نزدیک هست اینجا می‌ماند نباید بیاید.... این لحن اثرگذاری ندارد در صورتی که می‌توانید این گونه بیان کنید که خدا رو شکر آبجی نزدیکه بیشتر میتونه به ما سر بزنه. از دیدن خواهرزاده چقدر خوشحال میشم. فقط طولانی مدت به خاطر رعایت حجاب و... کمی معذب میشم. وقتی با این لحن بیان بشه مادر هم متعصب برخورد نمی‌کند. بهترین گزینه هم در این شرایط صحبت کردن با خواهرتان هست. شما سعی کنید روابط عاطفی خود را با خواهر تقویت کنید. و با استفاده از مهارت کلامی که فرا میگیرید با خواهر گفتگو داشته باشید. فنونی که در مهارت کلامی باید رعایت کنید : ▫️انتخاب زمان و موقعیت مناسب برای صحبت کردن ▫️کلام زیبا داشتن هم در قالب لحن مهربان و زیبا و هم استفاده کردن از الفاظ زیبا... ▫️استفاده از زبان بدن مناسب : ادامه جواب پست بعد 👇👇👇 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob