#ارتباط_با_خانواده_همسر
سلام من 5سال که ازدواج کردم مشکلم با خانواده همسرم هست برادرشوهرم 3سال زودتر از ما ازدواج کردن ولی با این وجود حاضر نشدن با مادرشوهرم زندگی کنن ولی ما از همان ابتدا با هم زندگی می کنیم ( تو دو طبقه مجزا) از همان ابتدا هم تمام کارهای مادرشوهرم ( پدرشوهرم 30سال پیش فوت کردن) با من و همسرم هست ولی با این وجود مادرشوهرم احترامی که به جاریم و خانواده اش میذاره به من نمیذارن خدا شاهد تا امروز کوچکترین بی احترامی نکردم به همسرم هم اعتراض می کنم میگه ان عروس ولی تو مثل دخترشون میمونی یعنی ادم باید به کسی که مثل دخترش میمونه بی احترامی کنه ؟؟ 3ماه پیش اثاث کشی داشتیم هم ما هم مادرشوهرم , جاریم تو این 1ماه که درگیر اثاث کشی بودیم حتی 1ساعت هم نیومد یه کمک بکنه انگار نه انگار که با این خانواده نسبتی داره بعدم یه دعوای زرگری سر یه مساله پیش پا افتاده راه انداختن رابطشون با ما قطع کردن بعد که همه ی کارا تمام شد امدش مثل یه میهمان یا همین 3هفته پیش مادرشوهرم یه عمل داشتن چند روز بیمارستان بودن بعدم که امدن خانه نیاز به مراقبت داشتن ولی ایشان حتی یک روز هم نیامد اصلا انگار نه انگار تو این 5سال میهمان بوده اصلا انگار نه انگار که وظیفه ای داره هر وقت حوصله اش سر میره دلش می خواد 2ساعت میاد میهمانی و میره مادرشوهرم مریض بشن میهمان داشته باشن یا هر کاری که باشه اصلا نیست نمیاد , بعدم مادرشوهرم ان قدر که به ان احترام میذاره و می خوادش با من نیست متاسفانه همسرم هم اصلا بلد نیست به جا حرفش بزنه و گله کنه , که اگه حرفش میزد الان شاید اوضاع جور دیگه ای بود من الان با این وضعیت چیکار کنم دیگه خسته شدم
از طرف دیگه مادرشوهرم از اینکه با هم قهریم ناراحت بودن و برنامه ای تهیه دیدن که با هم اشتی کنیم ولی متاسفانه برادرشوهرم همکاری نکرد و دلخوریها بیشتر شد من الان نمیدونم چیکار کنم واقعا خسته شدم لطفا راهنماییم کنید.
🌹🍃 پاسخ
#مشاور_امین کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم
#خسروی👇
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
خواهرم به تمام سوالات ن همون طور که می خونید پاسخ بدید:
به نظر خودتون واقعا باید در این شرایط چه کار کرد؟
میشه مادرشوهرتون رو تغییر بدید؟ میتونید با جاری یا برادر شوهرتان درگیری لفظی پیدا کنید و تمام حرفهای نگفته و گله های این ۵ سال رو بهشون بگید؟ آیا در پی نتیجه ای که هستید، با گفتن این حرفها براتون حاصل میشه یا نه؟
میتونید به منزل و مکان دیگری برید و ارتباطتان را با مادرشوهرتون قطع کنید؟
کلا هدف تون از این ناراحتی و گلایه ها چیه؟
۱. خسته شدن از فشار کاری و مسئولیتی
۲. دریافت تقدیر و تشکر دیگران
۳. عدم حمایت از جانب همسرتون
و....
خب همانطور که میدانید هیچ کدوم از راه حل های بالا شما رو به این سه هدف تون نمی رسونه و جه بسا شرایط رو براتون سخت تر هم میکنه
مس بهتر نیست بجای این همه قیاس و تمرکز روی کارهای نکرده دیگران (جاری و مادرشوهر)، یکمی روی خودتون ، فکر و عملکردتون تمرکز کنید.
اگر در این ۵ سال، به این فکر میکردید که خودتون چ کاری ازتون میاد و بخاطر رضایت خدا و نزدیک شدن به قرب الهی در حد توان اون رو انجام میدادید، حالتون بهتر نبود تا اینکه فکر کنید من این کار رو کردم، جاری نکرد، من رفتم اون نرفت ، من پختم اون تشکر نکرد، من ناراحت شدم خسته شدم، شوهر گلایه نکرد و ...
توقع حتی یک سلام و یا تشکر از مخلوق ما رو ناامید میکنه از زندگی از تلاش و .... اما اگر کاری انجام بدیم و یقین کنیم که اونی که باید ببینه برام بسه، بدنبال تقدیر دنیایی نمیگردیم حتی ازش فرار هم می کنیم چون میدونیم، تقدیر خدا کجا و بنده خدا کجا
پس آنقدر دردمند چیزهای کم ارزش نمیشیم
با مدام غر زدن و گلایه کردن و قیاس کردن، هیچ لذتی از محبت کردن نمیبرید و حتی از ارزش کار خودتون در نزد همسر هم کم می کنید، و تمام این انرژی منفی باز هم به خودتون بر میگرده.
راهکار، نگاهتان را عوض کنید خواهرم.
اوقاتی رو به خودتون و چیزهایی که براتون خوشایند هست در طول روز اختصاص بدید.
محبت و رابطه با دیگر افراد به جز پدر و مادر به اندازه ای باشه، که آنها ارتباط برقرار میکنند. از درگیری و دوری کنید و بدنبال اثبات فکر و کار نیک تان به دیگران نباشید.
انشاالله موفق و سربلند باشید
🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇
@hamsaranekhoob