بسم رب العشق دوهفته به چشم بهم زدنی تموم شد واقعا باید خداشاکر باشم به خاطر حضور بهار و لیلا راستی گفتم بهار بچه اش پسره و محسن و بهار نمیدونن اسمش چی بذارن با تمام شرایط سختش کنارم هست کارای عقدم همه رو داداش و بهار و لیلا کردن عاقد چند ساعت زودتر برده بدن نورالشهدا قزوین غروب پنجشنبه آیه های محرمیت ابدی من و سیدحسین جاری شد زمانی که عاقد برای سومین بار اسمم خوند گفتم با اجازه آقا امام زمان و مادرم حضرت و بزرگترا بله طنین صلوات فضا را برداشت شنیده بودم زمان جاری شدن عقد دعا برآورده میشه مادرجان میدونم الان این جا هستید و اومدید تا جواب خواستگاریتون بگیرید حالا من ازتون یه خواهش دارم به حرمت خودتون و شهدای گمنام بخت همه دختر و پسرای جوان باز کن و به همشون همسرای شهدایی عنایت کن مادرجان بخت شهدایی_زهرایی به دوستام اعظم،مهدیه،پریسا عنایت کن سید:خانم جان کجایی ؟ -داشتم بچه هارو دعامیکردم سید:برای ظهور آقامون دعاکردی ؟ -بله سید:سادات خانم ان شاالله مارو به بهشت برسونی -ان شاالله نام نویسنده :بانوی مینودری 🚫کپی ب شرط هماهنگی با مدیر کانال @zoje_beheshti